به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، پوريم (به عبري ?????) نام يکي از اعياد مذهبي در يهود براي جشن گرفتن نجات يهوديان است.
اگر چه برخي عيد پوريم را يادآور رابطه باستاني ايران و يهود مي دانند اما اصل و اساس اين جشن، پاسداشت يک هولوکاست ايراني است.
اين جشن پس از تسلط رژيم غاصب صهيونيستي بر سرزمين فلسطين به صورت آشکار و علني اجرا مي شود؛ جشني که براي بزرگداشت ريختن خون هزاران ايراني توسط يک دختر يهودي به نام استر است.

در کتاب عهد عتيق درباره اين داستان آمده است: «شاه ايران زمين که در پايان جشن ??? روزه از باده نوشي بدمست شده بود، در هنگام بدمستي، شهبانو "وشتي" را ميطلبد تا او را به اغيار بنماياند. ملکه از اين دستور گستاخانه شاه سر باز ميزند و شاه خشمگين، او را از شهبانويي ساقط ميکند و او را به دست جلاد مي سپارد.
يهوديان که در سراسر ايران، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جايي رسيده بود که از دادن ماليات و خراج استنکاف ميکردند و اين استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم خشايارشاه عليه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و يا حتي دستور قتل برخي از آنان را صادر کند، البته يهوديان در برخي کتابهاي خود ميگويند: "مردخاي" که پيشواي ديني يهوديان در عصر خشايارشاه بوده، وقتي حاضر به تعظيم در مقابل هامان نميشود، او و اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهديد به مرگ ميشوند.
يهوديان که به صورت غيررسمي در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره ميانديشند و از اين فرصت استفاده کرده و دخترکي يهودي به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوي کشور به پادشاه معرفي ميکنند و به او نيز توصيه مي کنند که يهودي بودن خود را پنهان کند.

استر، دخترک يهودي که با پنهان کردن هويت يهودي اش، به دربار خشايارشاه راه يافت و مقدمات کشتار ايرانيان را فراهم کرد
ماجرا از آنجا آغاز شدکه در زمان خشايارشاه، يهوديان جزء اقليت هاي مذهبي ايران بودند و همواره سعي در نفوذ در دربار شاه ايران داشتند. هامان صدراعظم خشايارشاه بدليل نافرماني يهوديان از دستورات و قوانين پادشاهي، از عدم پرداخت ماليات و سرپيچي از فرمان پادشاه اين قوم ابراز نگراني مي کند و پادشاه را در جريان توطئه هاي يهوديان قرار مي دهد و از پادشاه مي خواهد تا پيش از آنکه اين قوم عليه تاج و تخت شاه اقدامي کنند، با توطئه اين قوم مقابله کند.
مردخاي رهبر يهوديان آن زمان ايران سرانجام با دسيسه هاي فراوان و فرستادن يکي از دختران يهودي به دربار، او را جانشين شهبانوي ايران که به جرم سرپيچي از دستور گستاخانه خشايارشاه براي نمايان کردن زيبايي هاي خود براي حاضرين در دربار شاه برکنار شده بود، مي کند.
شهبانوي ايراني که در واقع داراي حياي زيادي بود پس از جريان مستي شاه و دستور او براي ظاهر شدن همسرش به صرورت عريان در انظار عمومي از اين دستور سرژيچي مي کند از چشم شاه مي افتد.
با ورود "استر" دخترک جوان زيباروي يهودي به دربار، مردخاي به راحتي نقشه هاي شوم خود را بوسيله استر و اغواي شاه ايران اجرا مي کند. هامان نيز شاه را از توطئه مردخاي آگاه مي سازد و پادشاه دستور بر دار کردن مردخاي را صادر مي کند. اما استر که به شدت بر روي شاه سست عنصر تسلط يافته بود، با خائن جلوه دادن هامان و اينکه وي توطئه کشتن شاه را در سر دارد، هامان را بر دار مي کنند.
اکنون زمان آن رسسيده بود تا استر نقشه اصلي خود را اجرا کند؛ به اين صورت که با خوراندن شراب زياد به شاه بي لياقت ايراني در حالت مستي وي، از وي دستور حمله به استان هاي کشور را مي گيرد.
حالا پس از کشتن هامان، يهوديان مهاجر ساکن در ايران که اينک در دربار نيز راه يافته بودند، به هجوم به شهرهاي ايران، دست به قتل عام گسترده ايرانيان مي زنند. در 127 استان ايران آن زمان، طي دو روز بيش از 77 هزار ايراني - و به روايتي ديگر 500 هزار نفر - کشته مي شوند.
در کتب مربوط به يهوديان از جمله کتاب استر، يهوديان به کشتار 80 هزار ايراني اعتراف مي کنند اما محققان مستقل اين رقم را تا 500 هزار نفر ذکر کرده اند.
در آن زمان ايران نزديک به 800 هزار نفر جمعيت داشته و با احتساب 500 هزار نفر، بيش از نيمي از جمعيت آن روز ايران به دست يهوديان قتل عام مي شوند.
در برخي از روايات تاريخي آمده است که در آن روز خون تا پاي اسبان مي رسيد و مردم در خون يکديگر غلط مي زدند.
گفته مي شود اين کشتار در روزهاي 13 و 14 ماه آدار اولين ماه سال جديد انجام مي شود و روز دوم کشتار به اصرار استر به خشايارشاه براي از بين بردن دشمنان قوم يهود ادامه پيدا مي کند. براساس متون تاريخي، نحسي روز 13 فروردين در ميان ايرانيان و بيرون رفتن مردم از خانه ها ريشه در کشتار تاريخي ايرانيان داشته است.
* (در تقويم يهوديان دو ماه آدار اول و دوم در تقويم عبري وجود دارد که ماه آدار دوم آن مصادف با اسفند ماه و فروردين ماه خورشيدي است.)
پس از اين قتل عام ايرانيان، يهوديان جشن و پايکوبي بر پا کرده و به شکرانه غلبه بر ايرانيان و ريختن خون دشمنان قوم يهود، آن را عيد اعلام کرده و روزه مي گيرند. مردخاي از آن زمان به پيامبر اين قوم و استر - دخترک فاسد يهودي که با تکيه بر اين حربه به دربار شاه راه يافته بود - نيز به شخصيتي مقدس که مورد لطف خداوند است تبديل مي شوند. استر پس از آن کتابي مي نويسد که تمام اين وقايع را لطف و رحمت الهي و با اراده خداوندي توصيف مي کند. اين کتاب اکنون به کتاب مقدس يهوديان تبديل شده است.
راز فرار ايرانيان در روز 13 فروردين به طبيعت از سال هاي گذشته نيز همين است که مردم ايران با به يادآوري آن هولوکاست ايرانيان در زمان خشايار شاه روز 13 فروردين را نوعي نحسي براي خود مي پندارند و براي فرار از اين نحسي به طبيعت فرار مي کنند.
در اين روز که اکنون سابقه تاريخي ايرانيان آن را فراموش کرده است، يهوديان زيادي جشن مي گيرند که يکي از وحشتناک ترين جشن هاي انها رژه زامبي هاست که در اين در اين رژه صهيونيست ها با گريم خود به شکل زامبي ها - آدم خوارها - اعضاي مصنوعي از بدن انسان را به نشان خونخواهي و کشتار ايرانيان بر دهان مي گيرند.
صهيونيست ها در سرزمي اشغالي فلسطين و برخي ديگر از نقاط جهان با دزديدن کودکان مسلمان و به ويژه ايراني خون آنها را از بدن آنها بيرون کشيده و آن را مي خورند.
خاخام هاي يهود نيز در اين روز به جشن و پايکوبي مي پردازند و با خون مسلمانان، ناني به نام فتير پوريم تهيه مي کنند و آن را مي خورند.
در مراسم تشت خون نيز تعدادي از يهوديان با تهيه خون از مسلمانان، اين خون را مي خورند و خاخام بزرگ بيشترين اين خون را مي نوشد.
اين مراسم که هرساله با مفقود شدن تعداد زيادي از مسلمانان در سراسر جهان همراه است، براي زنده نگه داشتن خون خواهي و خون خواري يهوديان از دنيا به ويژه مسلمانان است.
منبع:دانا