با نزديک شدن به مراسم تحليف دونالد ترامپ، اظهارات جنجالي او درباره جلوگيري از جنگ اوکراين و حملات ۷ اکتبر به اسرائيل، موجي از تحليلها و نقدها را برانگيخته است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرنگار بين الملل شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ با نزديک شدن به مراسم تحليف دونالد ترامپ و ورود دوباره او به کاخ سفيد، اظهارات اخير وي در رابطه با جنگ اوکراين و حملات ۷ اکتبر به اسرائيل، مورد توجه گستردهاي قرار گرفته است. ترامپ ادعا کرده که اگر او رئيسجمهور آمريکا بود، اين دو بحران هيچگاه رخ نميداد. اين ادعاها با وجود جذابيت در فضاي سياسي، در تحليل دقيق بحرانهاي جهاني و واقعيتهاي تاريخي به شدت نياز به بازنگري دارند.
جنگ اوکراين و ادعاهاي ترامپ
جنگ اوکراين يکي از پيچيدهترين و عميقترين تنشهاي ژئوپليتيکي قرن حاضر است؛ اين جنگ، محصول تضاد منافع استراتژيک و تاريخي ميان روسيه و غرب است که ريشههاي آن به گسترش ناتو در شرق اروپا و سياستهاي تهاجمي مسکو بازميگردد. ترامپ در اظهارات خود مدعي شده که روابط نزديک او با ولاديمير پوتين ميتوانست از اين جنگ جلوگيري کند، اما شواهد حاکي از آن است که اين ادعا بيشتر از آنکه بر واقعيت استوار باشد، صرفاً يک شعار سياسي است.
در دوران رياستجمهوري ترامپ، سياستهاي او در قبال روسيه متناقض بود؛ از يک سو، ترامپ بارها از تمايل خود به بهبود روابط با مسکو سخن گفته و ولاديمير پوتين را تحسين کرده بود. از سوي ديگر، دولت او تحريمهاي سنگيني عليه روسيه به دليل اقدامات نظامي اين کشور در اوکراين و سوريه اعمال کرد.
مسئله اينجاست که ريشه بحران اوکراين در تضادهاي استراتژيک ناتو و روسيه نهفته است و حتي اگر ترامپ در قدرت باقي ميماند، توانايي او در جلوگيري از اين بحران بسيار محدود بود. سياستهاي ترامپ اگرچه ممکن بود به کاهش تنشهاي ظاهري کمک کند، اما بعيد به نظر ميرسد که ميتوانست جلوي منافع کلان و استراتژيک روسيه در شرق اروپا را بگيرد.
حملات ۷ اکتبر به اسرائيل؛ تحليل واقعيتهاي منطقهاي
حملات ۷ اکتبر به اسرائيل، يکي از تکاندهندهترين وقايع اخير در خاورميانه بود که توسط گروههاي فلسطيني، به ويژه حماس، انجام شد. اين حملات، با وجود تاثيرات گسترده امنيتي و ديپلماتيک، به دلايل تاريخي و منطقهاي متعددي رخ داد که کنترل آنها از دست يک کشور يا يک رئيسجمهور خارج است.
ترامپ در دوران رياستجمهوري خود، با حمايت بيقيد و شرط از اسرائيل و سياستهاي جانبدارانه، از جمله به رسميت شناختن بيتالمقدس به عنوان پايتخت اسرائيل، به تشديد بحران در منطقه دامن زد. سياستهاي او اگرچه ممکن است به تقويت روابط آمريکا و اسرائيل کمک کرده باشد، اما از سوي ديگر، خشم و نارضايتي کشورهاي عربي و فلسطينيان را برانگيخت.
سياستهاي ترامپ در قبال اسرائيل
ترامپ همواره از تقويت امنيت اسرائيل سخن گفته و روابط نزديکي با بنيامين نتانياهو، نخستوزير وقت اسرائيل، برقرار کرده است. او با فشار بر کشورهاي عربي براي عاديسازي روابط با اسرائيل و توافقنامههاي ابراهيم، تلاش کرد که نفوذ اسرائيل را در منطقه گسترش دهد.
با اين حال، سياستهاي ترامپ نتوانست مسائل بنيادي بحران فلسطين، از جمله وضعيت غزه و حقوق فلسطينيان، را حل کند. حملات ۷ اکتبر نشان داد که بحران اسرائيل و فلسطين بسيار پيچيدهتر از آن است که با رويکردهاي يکجانبه قابل مديريت باشد.
چرا اظهارات ترامپ غيرقابل اعتماد است؟
يکي از پرسشهاي اصلي درباره اظهارات ترامپ اين است که آيا او واقعاً ميتوانست از وقوع اين بحرانها جلوگيري کند؟ شواهد و تحليلها نشان ميدهد که پاسخ به اين پرسش منفي است. در واقع بحران اوکراين ريشه در تضادهاي کلان ژئوپليتيکي دارد که فراتر از تصميمات يک رئيسجمهور است و همچنين حملات ۷ اکتبر، ناشي از دههها تنش منطقهاي و داخلي ميان اسرائيل و فلسطين است که سياستهاي يکجانبه ترامپ نه تنها آن را کاهش نداد، بلکه به تشديد آن کمک کرد.
ترامپ در دوران رياستجمهوري خود نشان داد که بيشتر به وعدهها و شعارهاي بزرگ علاقهمند است تا به اجراي سياستهاي پايدار و واقعبينانه. سياست "اول آمريکا" او اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به منافع داخلي اين کشور کمک کرده باشد، اما در عرصه بينالمللي به تضعيف جايگاه آمريکا و افزايش تنشها منجر شد.
قديري ابيانه: ترامپ احترامي براي تماميت ارضي کشورها قائل نيست
در اين رابطه محمدحسن قديري ابيانه، کارشناس مسائل بينالملل، در گفتوگو با دانا اظهار داشت: ادعاهاي اخير دونالد ترامپ مبني بر اينکه اگر او رئيسجمهور بود، جنگ اوکراين و حملات طوفان ۷ اکتبر هرگز رخ نميداد، يک ادعا بيشتر نيست و او احترامي براي تماميت ارضي کشورها قائل نيست.
وي افزود: سياست خارجي آمريکا در خاورميانه، چه در دوره دموکراتها و چه جمهوريخواهان، همواره تحت نفوذ صهيونيستها است و آنها تصميمگيرنده هستند و رؤساي جمهور و احزاب هم مجبور به اطاعت از آنها ميباشند.
وي همچنين ادامه داد: اگر ترامپ بگويد که بخشهايي از اوکراين که توسط روسيه اشغال شده را به روسيه واگذار ميکند و جنگ را به پايان ميرساند، اين ميتواند رخ دهد. اگر اين مناطق به روسيه ملحق شوند، بخشي از خواستههاي روسيه تحقق مييابد. با اين حال، اوکراين از ابتدا قرار نبود به ناتو بپيوندد و حتي اگر اين مناطق به روسيه سپرده شوند، مشکلات همچنان براي روسيه وجود خواهد داشت.
اين کارشناس مسائل بينالملل گفت: روسيه، به عنوان وسيعترين کشور جهان و جانشين اتحاد جماهير شوروي، دريافته است که غربيها قصد دارند آن را تجزيه کنند. روسيه اين نکته را درک ميکند و طبيعتاً نميخواهد تجزيه شود. بنابراين، اين مشکلات چه در دوره رياستجمهوري ترامپ و چه پس از آن ادامه خواهد داشت.
چالشهاي پيش رو با رياستجمهوري ترامپ
بازگشت ترامپ به قدرت در شرايطي اتفاق ميافتد که دنيا با بحرانهاي متعددي مواجه است؛ از جنگ اوکراين و تنشهاي خاورميانه گرفته تا بحران تغييرات اقليمي و چالشهاي اقتصادي. اظهارات ترامپ اگرچه ممکن است براي هواداران او جذاب باشد، اما در واقعيت، نه تنها پاسخگوي اين بحرانها نيست، بلکه ميتواند به تشديد آنها منجر شود.
پيامدهاي وعدههاي بيپشتوانه ترامپ
در نهايت؛ ادعاهاي ترامپ درباره توانايياش در جلوگيري از جنگ اوکراين و حملات به اسرائيل، بيش از آنکه بر پايه واقعيتهاي تاريخي و ژئوپليتيکي استوار باشد، ابزاري براي جلب توجه سياسي و تقويت جايگاه خود در افکار عمومي است؛ در حالي که جهان با بحرانهاي پيچيدهاي مواجه است، جامعه بينالمللي نيازمند سياستهايي واقعبينانه، جامع و مبتني بر همکاريهاي چندجانبه است، نه وعدههاي توخالي و نمايشي. اظهارات ترامپ نه تنها پاسخي به اين نيازها ارائه نميدهد، بلکه با سادهسازي مسائل و ارائه تحليلهاي سطحي، احتمال تشديد تنشها و افزايش بيثباتي در عرصه بينالمللي را نيز به همراه دارد.
جهان امروز بيش از هر زمان ديگري به رهبراني نياز دارد که توانايي درک عميق از پيچيدگي بحرانها را داشته باشند و بتوانند راهحلهايي پايدار و موثر ارائه دهند. وعدههاي نمايشي و سياستهاي يکجانبهگرا، نه تنها مسائل موجود را حل نميکند، بلکه چالشهاي جديدي ايجاد خواهد کرد که پيامدهاي آن دامنگير همه جوامع خواهد شد.