معاون امور حقوقي و بينالملل وزارت خارجه نوشت: يک ديپلمات، جنگجو يا قهرمان نيست بلکه مذاکرهکننده است و بايد بتواند به جاي تزريق ترس، اعتماد ديگران را جلب کند و يک ديپلمات در برابر مشکلات يا راهي مييابد يا راهي ميسازد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، سيد عباس عراقچي معاون امور حقوقي و بينالملل وزارت خارجه در يادداشتي که در سالنامه «اعتماد» منتشر شده با بيان اينکه ديپلمات مذاکرهکننده است و هر ديپلماتي آيينه تمام نماي کشور متبوع خويش است، آورده است: صاحبنظران ديپلماسي اتفاق نظر دارند که ديپلمات بايد به صفات عقلاني و جسماني ممتاز متصف، و از موهبتي طبيعي برخوردار باشد که در انجام وظايف و اقدام به تکاليف او را مساعدت کند. عدم استعداد لازم در يک ديپلمات بزرگترين عامل مخرب سياست خارجي است.
وي در ادامه با بيان اينکه رئيس يک دولت قادر است تمام وسايل لازم را در اختيار يک مامور بگذارد ولي هرگز نميتواند هوش و استعداد را به کسي بدهد که از آن بهرهاي خداداد ندارد، افزوده است: يک ديپلمات، جنگجو يا قهرمان نيست بلکه مذاکرهکننده است و بايد بتواند به جاي تزريق ترس، اعتماد ديگران را جلب کند. يک ديپلمات بايد وفاي به عهد داشته باشد و به وعدههايي که ميدهد پايبند باشد. ديپلمات بايد محتاط باشد و تمام هم و غم خود را معطوف وظايف ديپلماتيک خويش نمايد و از پرداختن به امور غيرمرتبط با شغل ديپلماتيک خودداري کند. ديپلمات اهل تعامل، اهل گفتوگو و اهل معاشرت است، او در برابر مشکلات يا راهي مييابد يا راهي ميسازد.
معاون امور حقوقي و بينالملل وزارت خارجه با تاکيد بر اينکه يک ديپلمات بايد از علوم و معارف و به ويژه آنچه مربوط به ديپلماسي است بهره کافي داشته باشد، خاطرنشان کرده است: ديپلمات بايد از آگاهي خوبي نسبت به آنچه مربوط به شغل اوست برخوردار باشد و هماهنگ با زمانه بر معلومات خود بيفزايد. يک ديپلمات بايد با زبان خارجي آشنايي کافي داشته باشد. تسلط بر اطلاعات، احاطه نظر و رازداري، اعتدال در کلام، وقار در رفتار و متانت در گفتار براي هر ديپلماتي پسنديده است.
عراقچي در ادامه هوش و استعداد، شم سياسي، قوه تجزيه و تحليل و استدلال، قوه ابتکار و اتکاي به نفس، آيندهنگري، صبر و بردباري، کنترل احساسات، پرهيز از جزم انديشي، اجتماعي بودن، توانايي نفوذ بر ديگران، ميهماننوازي، برخورداري از علو طبع، سنخيت خانواده با شؤون ديپلماتيک، اخلاق نيک، اعتدال رواني، تعلق خاطر به سرزمين و کشور و مردم خود، وجدان کاري، روحيه همکاري، پرهيز از خودنمايي و ظاهرسازي، قدرت بيان و نگارش، آراستگي، آگاهي از تشريفات، تجربه و سابقه کار ديپلماتيک که بعضا از دانش ديپلماتيک نيز مهمتر است، آشنايي با کشور خود، آشنايي با کشور محل ماموريت، موقعشناسي، تحصيلات عاليه، آشنايي با ماهيت نظام بينالملل و تحولات بينالمللي، آگاهي از فن مذاکره، قدرت ديدهباني، توانايي شخصي براي حل و فصل کردن معضلات در روابط دوجانبه و مسائل بينالمللي و بالاخره توانايي ايفاي نقش را از جمله ويژگيهاي يک ديپلمات برشمرده است.
وي در اين يادداشت تصريح کرده است: ديپلمات بايد از آنچنان منزلتي برخوردار باشد که حقيرش نشمارند. چنين کسي ميتواند باعث توليد ثروت، قدرت و حيثيت براي کشور خود شود.
اين ديپلمات کشورمان در ادامه با بيان اينکه مبناي موفقيت در سياست خارجي اجماع داخلي است، عنوان کرده است: ترديدي وجود ندارد که انگيزه اصلي رفتار کشورها در عرصه بينالمللي منافع ملي است. دانشمندان روابط بينالملل مفهوم منافع ملي را به ارزشهاي اساسي جامعه تعريف کرده و نگهباني از يکپارچگي سرزميني و حاکميت کشور، تامين رفاه عمومي، حفظ نظام سياسي و اجتماعي، حفظ ميراثهاي تاريخي و فرهنگي خود در برابر تجاوزهاي خارجي و پاسداري از راه و روش زندگي ملي را عناصر سازنده آن دانستهاند. ولي تعريف منافع ملي و ارزشهايي که آن را ميسازند کار سادهاي نيست و در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد زيرا فهم علمي، عيني و دقيق مصالح و منافع ملي، امري پيچيده است و نيازمند محاسبه مصلحت عامه، منافع ملي، نحوه عبور از بحران و حفظ استقلال و حاکميت ملي است و با حفظ خود، حفظ وضع موجود، حفظ مناسبات و ملاحظات جاري و دريافتهاي غريزي از مصالح ملي منافات دارد. تامين منافع با تکيه بر اصولي عقلي و محاسبهگرايانه ممکن ميشود.
عراقچي با اشاره به اينکه رفتارهاي احساسي، دمدمي مزاج و غيرقابل پيشبيني در روابط بينالملل از يک سو و سرعت در قضاوت، تعجيل در واکنش و شتاب در سخن گفتن از سوي ديگر، اجازه فهم منافع و تجزيه و تحليل آن را نميدهد، افزوده است: درک درست از منافع ملي و اجماع بر سر آن نيازمند يک سيستم فکري منسجم در ميان گروههاي سياسي و کانونهاي قدرت است. فقدان چنين اجماعي ميان افراد و گروهها، تفرقه شديد سياسي، ضعف در دريافتهاي منفعت جمع و کشور، و از همه مهمتر غلبه مسائل فراوان شخصي ميان تصميمگيرندگان و نخبگان سياسي، در عقيم گذاشتن تلاش براي چنين اجماعي نقش اساسي دارد. ايجاد يک سيستم منسجم فکري نيازمند هماهنگي فردي و فکري افراد و اعضاي سيستم است.
وي در ادامه اين يادداشت خاطرنشان کرده است: زماني ميتوان در مورد منافع و مصالح ملي به اجماع رسيد که افراد نسبت به کشور و سرزمين تعلق خاطر داشته باشند و اين تعلق خاطر آن گاه معني پيدا ميکند که شهروندان نسبت به ماهيت و عملکرد نظام سياسي احساس تعلق کنند و در ضمير خودآگاه و ناخودآگاه خود به اين نتيجه برسند که جزيي از يک مجموعه جهت دار، منصف و در حال پيشرفت هستند.
معاون امور حقوقي و بينالملل وزارت خارجه با تاکيد بر اينکه مذاکره متکي به قدرتهاي دروني است، اظهار داشته است: هيچ مذاکرهکنندهاي، حتي با برخورداري از تمام ويژگيهاي گفته شده، قادر به کسب موفقيت در مذاکره نيست مگر آنکه دست او از توانمنديها و قدرتهاي داخلي پر بوده و به پشتوانه اين توانمنديها مذاکره کند. اين توانمنديها اعم از قدرت نظامي بوده و تواناييهاي اقتصادي، فرهنگي، فناوري، رسانهاي و... و به ويژه قدرت گفتماني را نيز شامل ميشود.
عراقچي با اشاره به اهميت قدرت نرم تصريح کرده است: قدرت نرم از آنجا که به صورت آرام و تدريجي حرکت ميکند از اثرگذاري بيشتر و مداومتري برخوردار است. شرايط بروز قدرت نرم طي سالهاي اخير به شکلي باورنکردني تغيير يافته است. انقلاب اطلاعات و جهاني شدن، جهان را دستخوش تغييرات بنيادين ساخته و موجب شکلگيري جوامع و شبکههاي مجازي شده که مرزهاي کشورها را درنورديده و همکاريهاي فراملي و نقش عاملان غيرحکومتي را گسترش بخشيده است.
وي در پايان اين يادداشت با تاکيد بر نسبي بودن قدرت عنوان کرده است: باور به نسبي بودن قدرت لازمه همکاري و تعامل در نظام بينالملل به شمار ميرود. نسبي بودن قدرت به ما ميگويد که جهان تغيير يافته و سياست بينالملل ديگر عرصه بازي با حاصل جمع صفر نيست. «همکاري» و «رقابت» توامان رخ ميدهد و امنيت يک کشور به معناي ناامني براي ديگري نيست. تا زماني که رويکرد سياست خارجي يک کشور نسبي بودن امر قدرت را بنيان جهتگيري خود قرار ندهد نميتواند با جهان تعاملي سازنده داشته باشد.
منبع:فارس