محمد خاکپور يکي از چهرههاي اصلي تيم محبوب ايران در سال 1998 بود که مردم نسبت به آن علاقه فراواني دارند. تيمي که حماسه ملبورن و ورزشگاه ژرلان شهر مونپليه را ساخت.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، کاپيتان تيم ملي فوتبال ايران در جام ملتهاي 1996 امسال به عنوان سرمربي تيم ملي اميد روزهاي پر فراز و نشيبي را پشت سر گذاشت و ناجوانمردانه مورد بي مهري قرار گرفت.
تيم ملي اميد با وجود همه خوبيها و توانمنديهايي که داشت با بدشانسي مقابل ژاپن و در شرايطي که به اعتقاد همه کارشناسان تيم برتر ميدان بود، حذف شد تا حسرت فوتبال ايران در سال 94 ناکامي تيمي باشد که استحقاقش حضور در المپيک بود.
با اين وجود تيم خاکپور خدمات زيادي به فوتبال ايران کرد. اين مربي توانست بازيکناني مثل مهدي ترابي، محمدرضا اخباري، روزبه چشمي، ميلاد محمدي، ميلاد کمنداني، ارسلان مطهري، احسان پهلوان و ... را به فوتبال ملي معرفي کند و به قول اين مربي تيم اميد دروازه رسيدن به تيم ملي بزرگسلان شود.
در روزهاي پاياني سال 1394 با خاکپور همکلام شديم تا از بيمهريها و هجمههايي که عليه او و تيمش صورت گرفت صحبت شود. هرچند که خاکپور باز هم مثل هميشه ميلي به بيان مشکلات و نا مهربانيها نداشت و با تواضع از بيان اين مسائل طفره ميرفت.
سال 94 براي شما چطور سپري شد؟
فکر ميکنم سال خيلي خوبي برايم بود. هميشه سعي ميکنم از اين زاويه به زندگي نگاه کنم که چه چيزي ياد گرفتم نه اينکه چه چيزي به دست آوردم. درسهاي زيادي در سال 94 آموختم. ارتباطات خيلي خوبي به وجود آمد و يک سال فوتبالي برايم بود. هر چيزي که در زندگي دارم از فوتبال، مردم و محبتهايشان است. به همين خاطر امسال برايم خوب بود.
اتفاقات در سال 94 طبق پيشبيني شما پيش رفت؟
اهدافي را دنبال ميکردم و نميتوانم بگويم به همه آنها رسيدم. متاسفانه يکي از اهدافم صعود به المپيک بود که محقق نشد. در مجموع سال خوبي بود.
نوروز براي فوتباليها چطور سپري ميشود؟
در زندگي حرفهاي شما با سختيهايي روبرو هستيد. براي به دست آوردن يک هدف بزرگ بايد چيزهايي را از دست بدهي. زماني که همه مشغول ديد و بازديد هستند ورزشکار بايد تلاش کند. زماني که خودم بازي ميکردم يادم ميآيد معمولا در نوروز در اردو بودم و يا اينکه با تيم به سفر خارجي ميرفتيم.
پس در اردوها هفتسين ميچيديد؟
بله همينطور است. نوروزي يک مراسم باستاني و فرهنگي براي کشورمان است. مسئولان در اردوها تلاش ميکردند هفت سيني چيده شود تا همه کنار هم جمع شوند. به اين شکل تلاش ما اين بود که از مراسم نوروز عقب نمانيم.
جاي چه کسي را در نوروز 95 خالي ميبينيد؟
همسرم و دو فرزندم جايشان خالي است. آنها خارج از ايران زندگي ميکنند و يکي دو روز بعد از سال تحويل کنارشان حاضر ميشوم.
سال 94 براي فوتبال ايران خوب بود؟
فکر ميکنم سال خوبي بود. اگر امسال را با سال قبل مقايسه کنيم ميبينيم که چهرههاي خوبي به فوتبالمان معرفي شدند که کمکم اين نفرات به مهرههاي ارزشمند تيمشان تبديل شدند. روزبه چشمي، محمدرضا اخباري، محسن کريمي، علي کريمي، احسان پهلوان، ارسلان مطهري و ... به سطح اول فوتبال آمدند. اين بازيکنان مثل مهدي ترابي و ديگر نفرات خون تازهاي به ورزشمان تزريق کردند. اين استعدادها شکوفاتر شدند و فوتبال را به موفقيت ميرسانند. البته اينکه چطور از اين پتانسيل استفاده کنيم بسيار مهم است. در ورزش پيدا کردن استعداد بخشي از کار است اما مهمتر از پيدا کردن استعداد شکوفا کردن آن است. اين جوانان پتانسيل خوبي دارند. عليرضا جهانبخش و سردار آزمون در سطح اول فوتبال بازي ميکنند. اين نشان ميدهد ما استعدادهاي خوبي داريم. اينج مسئوليت افراد فعال در مديريت فوتبال بيشتر ميشود تا چطور فوتبال را هدايت کنند که اين استعدادها بتوانند به شکوفايي برسند.
در سال 94 بازار کار و بيزينس خوب بود؟
هميشه راضي هستم. همواره بابت اينکه خدا به من سلامتي داده شاکر بودم. در مجموع وضع اقتصادي براي مردم ما خوب نبود. ولي در همين سال اتفاقاتي که افتاد که کمي باعث دلگرمي ميشود . دستاورد برجام و لغو تحريمها بزرگترين دستاوردي بود که در سالهاي اخير به دست آمد. اين اتفاق اقتصاد ايران را اميدوار کرده و اميدواريم اين مسئله باعث شود بازار کار در سال 95 رونق بگيرد و مردم نسبت به آينده اميدوارتر باشند.
چهره شاخص سال 94 چه کسي بود؟
از نظر اجتماعي چهره سال محمدجواد ظريف بود. به شخصه از او به خاطر زحمات و تلاشش تشکر ميکنم. او و تيمش بسيار خوب و با اقتدار عمل کردند.
در سال 95 قصد ورود به فوتبال را داريد؟
با توجه به نوع بازگشتم به فوتبال و نتايجي که رقم خورد هيچ برنامهاي براي ادامه دادن فوتبال ندارم.
بدون شک به فوتبال علاقه داريد اما حواشي آن شما را بيميل به ادامه کار کرده است.
صد در صد به فوتبال علاقه دارم. هر چه در زندگيام دارم از فوتبال است البته از بُعد مادي نميگويم چرا که ما در فوتبال نه به قراردادهاي سنگين مالي رسيديم و نه پول آنچناني دريافت کرديم اما فوتبال چيزهاي ديگري در زندگي من داد که با نميتوانستيم به شکل ديگري به آن برسيم. فوتبال در روابط اجتماعي و زندگي عادي چيزهاي زيادي به من داد که تاثير زيادي در فعاليتهايم گذاشت. فوتبال نظم و انضباط، کار گروهي، احترام به حريف، تلاش فراوان و ... را به من آموخت. بيزينس هم مثل بازي فوتبال است که بايد با حريف با احترام برخورد کرد. در جايي که بايد حق را گرفت اين کار را انجام داد و در جايي که لازم است به قول کاسبها خير رساند. همه اين مسائل را از فوتبال ياد گرفتم و با هيچ پولي نميتوان آن را عوض کرد. فوتبال را خيلي دوست دارم چرا که سالها در آن زحمت کشيدم و عشق و علاقه به آن دارم. متاسفانه فضاي کشور ما به شکلي است که اين مسائل را در آن کم ميبينيم. متر و معيارها در فوتبال عوض شده و منافع شخصي در فوتبال ما در اولويت است. متاسفانه اين همه استعداد که در جوانان ما است، هدر ميرود. زياد اهل درگيري نيستم و تا آنجا که بتوانم سعي بر دوري دارم.
شما در رقابتهاي انتخابي المپيک ادبيات جديدي را از فوتبال ما به نمايش گذاشتيد. فکر نميکنيد اين کنار رفتن فضا را به افرادي ميدهد که منفعتطلب هستند و کار براي آنها راحتتر ميشود؟
امثال من و حتي اشخاصي که در موردشان صحبت ميکنيم همه اجزاي فوتبال را تشکيل ميدهند. اگر کل فوتبال را به صورت يک پازل در نظر بگيريم ما بخشي از اين پازل تشکيل دهند آن هستيم. متاسفانه فريم اصلي که پازل در آن چيده ميشود و فوتبال را هدايت ميکند داراي مشکل است. متاسفانه آنها به دنبال حل اين مسئله نيستند. بعد از مسابقات انتخابي المپيک فقط يک فرصت کوتاه در يک برنامه تلويزيوني داشتم و نتوانستم اين مسائل را بيان کنم. البته يکي از خصوصيات من اين است که کمتر اهل صحبت هستم. در پاسخ به سؤال قبلي اعلام کردم علاقهاي به ادامه حضور در فوتبال ندارم اما چرا نميتوانيم آدمهايي تربيت کنيم که در بحران به ما کمک کنند. چرا تاکنون نتوانستيم مربياني تربيت کنيم که در لحظات بحراني به ما کمک کنند. دليل اين مسئله اين است که افرادي که فوتبال را هدايت ميکنند ديدگاه متفاوتي دارند.
امروز که من به عنوان مربي تيم اميد از کارزار بيرون آمدم و همه مشکلات را با گوشت پوست و استخوانم درک کردهام و ميدانم چه اتفاقاتي افتاده دعوت نميشوم تا بگويم چه مسائلي باعث شد ما به موفقيت نرسيم. اين کار را با امير قلعهنويي، علي دايي، عليرضا منصوريان، افشين قطبي و .. کردند. صرفا تفکر ما نتيجهگرايانه است. اصلا اين مسئله به فکرشان نميرسد که ما اين همه هزينه کرديم و اين اتفاقات به وجود آمده حالا بياييم از تجربهاي که کسب شده در آينده استفاده کنيم. از روزي که کارمان در قطر تمام شد و به ايران بازگشتيم حتي کميته جوانان يا کميته آموزش از من نخواستند که در فدراسيون حاضر شوم و گزارش بدهم که چه اتفاقي افتاده است.
اين در شرايطي است که من همه کارهايم را مکتوب ميکنم و حتي وقتي به اردوهاي معمولي هم ميرفتيم مسائل را روي کاغذ ميآوريم. اکنون مهمترين زمان براي گزارش دادن است ولي از من نخواستند اين کار را بکنم و بگويم چه اتفاقي باعث ناکامي ما شد. حتي کسي به اين مسئله فکر هم نميکند. آن وقت ميگذاريم بعد از گذشت 3 سال و وقتي چند ماه به زمان انتخابي المپيک باقي مانده به دنبال يک نفر ميگرديم مثل من بخواهد سرمربي تيم ملي شود و اين تجربيات را دوباره پشت سر بگذارد. اين مشکل فوتبال ما است درصورتيکه اين تجربه کسب شده و هزينه بزرگي بابتش داديم. ما زمان، پول و ... را هزينه کرديم و به تجربه رسيديم. بايد از اين تجربه براي آينده استفاده کنيم اما در حالي که هنوز نشست مطبوعاتي من بعد از بازي با ژاپن به اتمام نرسيده، رئيس فدراسيون مصاحبه ميکند و ميگويد ماموريت فلاني به پايان رسيده است.
به نظر شما دوست ندارند اين کارها را انجام دهند يا بهتر بگوييم نميخواهند اين کار را بکنند يا اينکه از جنس فوتبال نيستند و اين کارها را اصلا بلد نيستند؟
نميدانم. پاسخ اين سؤال سخت است اما اين مسئله ارتباطي به اين ندارد که ما از جنس فوتبال باشيم يا نه. مثلا من در کار شخصي خودم يک جوان را استخدام ميکنم و با او کار ميکنم. نگاهم اين نيست که ماهيانه به او حقوق ميدهم. اين نگاه را بايد داشته باشم که روي او سرمايهگذاري ميکنم و در حال آموزشش هستم. آنوقت بعد از يک سال که او کار را ياد گرفت نبايد بگويم کار را ترک کن بلکه بايد از تخصصي که او به دست آورده، بهره ببرد. فوتبال هم همين است. ما ميتوانستيم مربيان بزرگي داشته باشيم اما به همين خاطر آنها را از دست دادهايم. شايد در يک مقطع از آنها استفاده کرديم ولي به خاطر اينکه نتيجه نگرفتند سريع با آنها قطع ارتباط کرديم. اگر بخواهم در مقام دفاع از کاري که کردم بربيايم فکر نميکنم در 20 سال گذشته هيچ کدام از تيمهاي ملي ما فوتبالي که مقابل ژاپن بازي کرديم را ارائه داده باشد. از لحاظ اقتدارر، نوع فوتبال و فشاري که روي حريف گذاشتيم از لحاظ تفکر بازي به خوبي بر حريف غلبه کرديم. اين نشان ميدهد پتانسيل بالايي داريم.
ما در مجموع تورنمنتها و اردوهايي که پيش رو داشتيم فقط 93 روز توانستيم کنار تيم باشيم. کل روزهاي کاري ما در اين 14 ماه فقط 93 روز بود. در اين مدت توانستيم تحولي در نوع بازي بچهها به وجود آوريم. البته خود بچهها هم خيلي زحمت کشيدند و ميخواستند پيشرفت کنند. هر اردوي ما از اردوي بعدي بهتر بود و روند پيشرفت را مشاهده ميکرديم. اين نشان ميدهد که ميتوانيم بهتر کار کنيم.
تمام اين مسائل را هم بايد در کنار اين موضوع بگذاريم که شما قرارداد هم نداشتيد.
در بحث قرارداد من خيلي جاها موضوع به گونهاي منعکس شد که سوءبرداشت به وجود آمد. برخي اين احساس را داشتند که من به دنبال پول بيشتر هستم و يا اينکه اگر به آقاي X فلان چيز داده شده من هم، همانها را ميخواستم. موضوع به اين شکل نبود. قراردادي که براي من تهيه شده بود کاملا توهينآميز بود. تمام هدفم از امضا نکردن اين قرارداد اين بود که ملاک مربيان بعدي نشوم تا اگر زماني مربي ايراني به جاي من آمد به او فشار بياورند و بگويند خاکپور اين قرارداد را امضا کرده و تو هم اين کار را انجام بده. نميخواستم اين اتفاق بيفتد. به همين خاطر قرارداد را امضا نکردم.
14 ماه کنار تيم بوديد و هيچ دستمزدي هم نگرفتيد.
بله هيچ پولي تا به امروز بابت زماني که در تيم اميد گذاشتم دريافت نکردم.
به هر حال اين حق شماست. آيا نميخواهيد براي دريافت پولتان اقدام کنيد؟
فکر نميکنم لازم باشد من اقدام کنم. يک بار حرفم را زدم. مفاد اين قرارداد بايد اصلاح مي شد که متاسفانه اين اتفاق نيفتاد. دليل اصلاح نشدنش را نميدانم. شما با هر کسي در مورد بندهاي قراردادم صحبت کنيد او قبول نميکند که با اين شرايط قرارداد امضا کند. اين موضوع خيلي به طول انجاميد و کم کم لوث شد. در عقد قرارداد 3 بخش وجود دارد که بايد درست انجام شود. اول زمان عقد قرارداد است. فکر نميکنم هيچ مربي خارجي حاضر ميشد قبل از امضاي قرارداد کنار زمين حاضر شود. هيچ وقت زمان اين قرارداد سر جايش نبود. دوم مکان عقد قرارداد است. دو قراردادي که با آن مفاد عجيب برايم فرستادند در مکان مناسب خودش نبود. آن قراردادها را به دفتر حبيب کاشاني فرستادند و قرار شد به آنجا بروم تا قرارداد را ببينم. شأن و شخصيت مربي تيم ملي بالاتر از اين حرفها است. شخص خودم را نميگويم بلکه جايگاه مربي تيم ملي را ميگويم. اگر ما قصد قرارداد بستن داريم بايد او را به فدراسيون دعوت کنيم. مورد سوم هم مفاد قرارداد بود که متاسفانه هيچ موقع اين سه موضوع به درستي انجام نشد.
هيچ وقت فهميديد چرا اينقدر هجمه عليه تيم شما وارد ميشود. آيا دليل اين مسئله حمايت از اشخاص ديگري بود تا با نتيجه نگرفتن شما آنها زير فشار نروند؟
متاسفانه تيم المپيک و اين جوانان به خاطر تسويه حسابهاي شخصي و خصوصي دچار آسيب شدند. در صورتي که اين تيم متعلق به کشور بود و خيلي هم خوب کار ميکرد اما به خاطر تسويه حسابهاي شخصي هميشه اين تيم مورد هجمه قرار ميگرفت. اگر اين انتقادات منصفانه بود خدا شاهد است که آن را ميپذيرفتم. تاريخ يک روزي اين مسائل را ثابت ميکند که اين انتقادات منصفانه نبود.
شايد بتوان گفت حضور محمد مايليکهن هم باعث شد که حملهها به شما بيشتر شود. آيا از حضور مايليکهن در کادر فني به دليل اين انتقادها متضرر نشديد؟
شايد يک بخش موضوع اين مسئله باشد. مايليکهن فرد زحمتکش و شناخته شدهاي است. ادبيات او براي همه روشن است و ميدانم او نسبت به مواضع خود و اعتقاداتي که دارد چطور حرف ميزند. او هيچ وقت به دنبال اين نيست که به ناحق حرفي بزند. بلکه هر جايي که لازم ميبيند نکتهاي بيان کند اين کار را انجام ميدهد. تا زماني که او پست و منصبي نداشت براي تيمهاي مقابل و مخالفش نکتهاي براي مبارزه نبود. ولي وقتي او افتخار داد و به کمک ما آمد اين فرصت براي جناحهاي مقابل به وجود آمد تا با استفاده از يک وجهه حقوقي آن را مورد حمله قرار دهند و موضع بگيرند.
حتي اگر به قيمت اين تمام شود که تيم اميد به حاشيه برود و حذف شود؟
اين به انصاف و وجدان اين افراد بازميگردد. اينکه چرا ما به خاطر منافع شخصي خودمان منافع ملي را زير پا ميگذاريم به انصاف خودمان بازميگردد.
پس بدين ترتيب حريفان داخلي سرسختتر از حريفان خارجي بودند.
خودتان از نزديک شرايط مسابقات و عملکرد تيم را ديديد. از لحاظ نوع فوتبال و رفتاري که بازيکنانشان و حتي از لحاظ ادبياتي که ما به کار ميبرديم همه احترام خاصي براي تيممان قائل بودند. متاسفانه ما در مسابقات دائم درگير اين مسئله بوديم که اعضاي تيم را از حواشي که از داخل به وجود ميآيد، دور کنيم. اين مسئله انرژي ما را به شدت ميگرفت. بعد از بازي دوم مقابل قطر که نتيجه را واگذار کرديم و هنوز هيچ اتفاق خاصي در تورنمنت نيفتاده بود، از همه طرف تيممان را تحت فشار گذاشتند. حتي اين اتفاق از سوي وزارت ورزش افتاد و بيانيههاي مختلف عليه ما دادند که اين مسئله منصفانه نبود.
بيانيه وزارت ورزش در آن مقطع چه دستاوردي داشت؟ چرا اصليترين ارگان ورزشي يک کشور عليه تيم تحت فعاليتش اقدام کرد؟
واقعا نميدانم. افرادي که بايد در بخش مالي پاسخگو باشند اگر به آنها فرصت بدهند مطمئنا جواب خواهند داد. در آن بيانيه گفته بودند 5 ميليارد هزينه اين تيم شده در حالي که 2 ميليارد هزينه کادر فني قبلي بوده است. هزينههايي که صرف کادر فني قبلي شده بود را به پاي ما نوشتند. هزينههاي مربوط به مرحله اول انتخابي مثل هتل افغانستان، عربستان و .. را به پاي ما نوشتند. آن بيانيه مغرضانه بود و هيچ سودي نداشت.
اصلا متوجه شديد که چرا شما را مقابل کيروش گذاشتند يا عدهاي ميخواستند اين اتفاق بيفتد تا مقايسهاي انجام دهند. اين در حالي بود که شما دو بار به تمرين تيم ملي هم رفتيد ولي روي خوش نديديد.
دوبار در تمرين تيم ملي بزرگسالان حاضر شدم. يک بار در آکادمي تيم ملي و يک بار هم در ورزشگاه دستگردي حاضر شدم. با توجه به اينکه زير مجموعه تيم ملي محسوب ميشدم گفتم قبل از اعزام به استراليا کنار زمين حاضر شويم و خدا قوتي به اعضاي تيم بگوييم. نميدانم به چه دليل هيچ کسي دوست نداشت ما آنجا باشيم و حتي حراست مقابل در هم مدتي ما را معطل کرد. دوستاني که آنجا بودند وحتي افرادي که من با آنها سالها همبازي بودم هم حتي جرات نميکردند به من نگاه کنند. اين مسئله برايم عجيب بود که چرا اينقدر بيتوجه هستند. سپس هم بعد از دقايقي مجموعه را ترک کرديم. دفعه دوم به ورزشگاه دستگردي رفتم که برخوردها مثل قبل بود. هيچ وقت دليل اين مسئله را نفهميدم. حتي يک بار براي اولين و آخرين بار به طور اتفاقي در فدراسيون با کيروش روبرو شدم. وقتي با او صحبت کردم به صراحت گفت هيچ کمکي به شما نميکنم. او قطعا دلايل خودش را داشته است. فکر نميکنم اگر به گذشته برگرديد و رسانهها را بررسي کنيد نميبينيد بنده هيچ حرفي عليه تيم ملي يا اعضاي آن زده باشم که بخواهند نسبت به من موضعگيري کنند. متاسفانه تسويه حسابهاي شخصي باعث شد تيم ملي اميد را مقابل بزرگسالان قرار دهند که اين اشتباه بود چرا که هدف هر دو تيم يکي است و آن هم سربلندي و سرافرازي پرچم ايران و خوشحالي مردم است. بازيکناني که يک سال گذشته در تيم اميد بودند در سالهاي آينده در تيم ملي بزرگسالان شرکت ميکنند. کما اينکه خيلي از آنها در اردوي اخير تيم ملي دعوت شدهاند. فقط بايد بگوييم اين مسئله مايه تأسف است که فضايي به وجود آوردند که باعث ناراحتي مردم شد.
شايد اين جو عليه تيم شما براي اين بود که در صورت کسب نتيجه خيليها زير فشار ميرفتند.
نميدانم اين مسئله بستگي به نوع نگاهمان دارد. اگر ما نتيجه ميگرفتيم مردم خوشحال ميشدند. اگر خوشحال شدن مردم چند نفر را زير فشار ببرد عيبي ندارد. اينکه تفکر ما به اين شکل باشد که 5 نفر زير فشار نروند تا 75 ميليون نفر خوشحال شود، بسيار بد است. بايد نگاه و نگرشمان را عوض کنيم.
فکر ميکنم حضورتان باعث شد خيلي از دوستان، همتيميها و اطرافيانتان را بشناسيد.
بالاخره به اندازه کافي از دوستانمان شناخت داشتيم و همه آنها از من حمايت کردند. فوتبال ما اين روزها را زياد ديده است. اين اولين باخت ما نبود و آخرينش هم نخواهد بود. اميدوارم همه دست به دست هم بدهيم تا مجموعه خوبي درست کنيم. بايد مجموعه مقتدري بسازيم که راه درست را برود.
روزبه چشمي هم يکي از بازيکناني بود که در تيم اميد خيلي تحت فشار قرار گرفت. شنيديد که او رباط صليبي پاره کرده است؟
متاسفانه از شنيدن خبر مصدوميتش متاثر شدم. بلافاصله بعد از بازي که ديدم مصدوم شده با او تماس گرفتم که اعلام کرد رباط پاره کرده و بايد تحت عمل جراحي قرار بگيرد. او يکي از فوتباليستهاي آيندهدار کشورمان است که ميتواند از استوارترين ستونهاي فوتبال کشورمان شود چرا که بسيار مسئوليتپذير است. اين مسئله در تيم ملي اميد او را خيلي تحت فشار گذاشت و به خاطر تسويه حسابهاي شخصي که با تيم ما داشتند اين بچه را خيلي تحت فشار گذاشتند. او بعد از بازي با چين که برنده شديم حال و هواي خوبي نداشت خيلي ها به ما اعتراض ميکردند چرا چشمي در پست دفاع آخر بازي ميکند يا اينکه ميگفتند او ضعيف بازي ميکند. اما شما ديديد چشمي و ارسلان مطهري با وجود فشاري که رويشان بود در پايان مسابقات از سوي کارشناسان مسابقات در تيم منتخب جام قرار گرفتند قطعا افرادي که اين انتخاب را کردند تمام مسابقات را آناليز ميکردند و به توانايي و عملکرد اين نفرات اعتقاد داشتند.
در اين شرايط بايد بگوييم يا ما خيلي ميفهميم که اين انتقادات را مطرح ميکنيم يا کارشناسان AFC نميفهمند و اين دو بازيکن را در ليست منتخب قرار ميدهند.
براي اين مسئله مثالي را بيان ميکنم. کسي که خواب است را با يک تکان ميتوان بيدار کرد ولي کسي که خودش را به خواب زده را با هيچ تکاني نميتوان بيدار کرد. ما در خيلي جاها خودمان را به خواب ميزنيم و هر چه هم که تکانمان دهند بيداري نميشويم.
با همه اين فشارها بازيکنان رابطه نزديکي با شما داشتند و حتي تولدتان را فراموش نکردند.
تک تک اين بازيکنان را مثل پسرهاي خودم دوست دارم. دليل اين ارتباط هم صداقتي بود که بين همه ما وجود دارد. از روز اول کارم تا پايان همه چيز برپايه صداقت بود. به بازيکنان ميگفتم به آنها درجه الکي نميدهم. اگر کسي خوب بود بيان ميکردم و اگر کسي بد بود اين مسئله را ميگفتم. تا جايي که بضاعت فني و ديدم اجازه ميداد سعي ميکردم شايستهترينها را انتخاب کنم. اين صداقت را بچهها از ابتدا در تيم ديدند و اين باعث شد صميميت خوبي بين ما به وجود بيايد.

از قبول کردن هدايت تيم ملي اميد پشيمان نشديد؟
اصلا. صادقانه بگويم. در ابتدا با اکراه اين مسئله را پذيرفتم اما وقتي تيم را شناختم واقعا لذت بردم که چه جوانان خوبي داريم و اين بازيکنان چقدر جاي پيشرفت دارند. علاقه، استعداد و ميل به پيشرفتي که در بچهها بود واقعا ستودني بود. يکي از مشکلات فوتبال ما نداشتن برنامه است. ما سعي کرديم برنامه داشته باشيم و اين مسئله باعث پيشرفتمان شد. امروز خيلي خوشحالم با اين بچهها کار کردم و تاثير کوچکي در نوع فوتبال کردن آنها داشته باشم.
با اين وضعيت به نظر ميرسد اين مشکلات در 4 سال آينده بار ديگر تکرار شود.
اگر ديدگاهمان همين باشد وضعيت همينطور خواهد بود. يک مثال براي شما ميزنم. ژاپن، استراليا و غيره با تمام لژيونرهايشان به قطر آمدند. اين برايم سؤال بود که چرا ما نتوانستيم اين کار را بکنيم. ژاپن بازيکن خود را از ليگ هلند آورد ولي ما اين کار را نکرديم. به اين نتيجه رسيدم و فهميدم فدراسيون ژاپن زماني که اين بازيکنان براي عقد قرارداد به هلند يا هر کشور ديگري رفتند اين بند را در قراردادشان آوردند که در فلان تاريخ مسابقات مقدماتي المپيک داريم و اين بازيکنان را ميخواهيم. اگر اين ديدگاه در کشورمان نباشد 4 سال آينده وضعمان همين است. بايد از روزي که به ژاپن باختيم تيم به کارش ادامه ميداد. حالا هر کسي که ميخواست سرمربي باشد. نميگويم کار با من ادامه پيدا ميکرد. اين تيم مسير خوبي داشت. ما از 27-28 بازي تنها متحمل 3 باخت شديم و يکي دو مساوي داشتيم. اين رکورد بسيار خوب است.اين يعني تيم در مسير پيشرفت خوبي قرار دارد. بايد مشکلات آسيبسازي ميشد و کار پيش ميرفت. بعد از مسابقات با عليرضا جهانبخش صحبت ميکردم. او نکته جالبي ميگفت. او اعلام کرد با تيم ژاپن در زمان نوجواني بازي کردند. بعد از بازي در حالي که تورنمنت تمام شده بود ما مشغول جر و بحث در مورد باختيم، شديم اما آنها در آن زمان مشغول ريکاوري شده بودند در حالي که تورنمنت به اتمام رسيده بود. آنها اين کار را کردند چون نگاهشان به آينده و روزي بود که در انتخابي المپيک حاضر مي شدند. آنها ميدانستند راهشان ادامه دارد. آنوقت ما تيم را رها کرديم و 2-3 سال بعد جمع شديم. بايد نگاهمان را تغيير دهيم.
علي کفاشيان از حضور در انتخابات فدراسيون کنار کشيد. در اين مورد چه نظري داريد؟
ديروز شنيدم کفاشيان ثبتنام نکرده و به عنوان نائبرئيس مصطفي آجرلو و مهدي تاج معرفي شده است. اميدوارم کسي به فوتبال بيايد که به خود فوتبال فکر کند. اميدوارم هدف اين افراد پيشرفت فوتبال باشد و از فوتبال را از هيأتي و جناحي بودن خارج کنند. بايد نگاهمان را مليتر کنيم و زيرساختها را بهبود ببخشيم. ما فوتبال را اختراع نکرديم و فوتبال از جاي ديگري به کشورمان آمده است. بايد از کشورهاي موفق در فوتبال الگوبرداري کنيم. اگر بخواهيم همين روند را ادامه دهيم 4 سال بعد همين جا قرار داريم. بايد سياست را از فوتبال جدا کنيم.
فکر ميکنيد نيامدن کفاشيان اتفاق خوبي بود؟
نميتوانم بگويم اتفاق خوب يا بدي بوده است. هميشه نظرم در مورد کفاشيان اين بوده است که او مثل همه افراد داراي منصب دو وجهه دارند يک وجهه حقيقي و يک وجهه حقوقي است. او از لحاظ وجهه حقيقي فردي بسيار خوب و متين و داراي رفتار اجتماعي مناسب است اما در جايگاه حقوقي که قرار ميگيرد چند فاکتور خاص را ندارد. هر کسي براي موفقيت در پستهاي حقوقي نياز به فاکتورهاي خاصي دارد. اقتدار، تخصص، نگرش متفاوت، صداقت و ... فاکتورهايي است که بايد در پست حقوقي در نظر گرفته شود. فکر مي کنم او در 8 سال گذشته به تجربيات زيادي رسيده است. او قطعا در ابتدا فوتبالي نبوده است. فوتبال يک رشته کاملا تخصصي و مردمي است. پيشرفت و نتايج آن تاثير مستقيم در زندگي مردم دارد. بايد افرادي که به اين منصب ميآيند واقعا مقتدر باشند.
وضعيت پرسپوليس را چطور ارزيابي ميکنيد؟
پرسپوليس تاثير خوبي که امسال در فوتبال ما داشته آشتي دادن مردم با ورزشگاههاست. نوع فوتبال اين تيم مردم را براي ديدن هيجان به ورزشگاه ميکشد. برانکو در اين ميان نقش موثري داشته است. کما اينکه مديريت باشگاه هم اين فرصت را به برانکو داد در حالي که به خيلي از مربيان ديگر نداد. مثلا حميد استيلي، حميد درخشان، علي دايي و ... هم در اين تيم بودند که با فرصتي که به برانکو داده شد روبرو نشدند. او از نيمفصل گذشته پرسپوليس را در اختيار گرفت که همراه با نتايج مناسبي نبود اما مديريت پشتش ايستاد چراکه ايمان و باوري به اين مربي داشتند. اين مسئله حلقه مفقوده پرسپوليس در سالهاي گذشته بود. رفته رفته بازيکنان جوان هم در پرسپوليس وفق پيدا کردهاند و کار به جايي رسيد که امروز ميبينيم وقتي اين تيم بازي ميکند. مردم ورزشگاه را پر ميکنند. اکنون پرسپوليس براي قهرماني شانس کمي ندارد.
بازيکنان پرسپوليس اخيرا اعتصاب کردند در مورد اين نوع رفتارها چه نظري داريد؟
در بخشي از ماجرا حق را به بازيکن ميدهم. آنها براي اينکه صدايشان را به گوش افراد مدنظر برسانند اين اقدام را ميکنند. سوال اصلي را بايد از مديران پرسيد که چرا تا به امروز حق و حقوق اين بچهها را ندادند تا آنها تصميم بگيرند اعتصاب کنند. بازيکنان يک شبه به فکر اعتصاب نميافتند. قطعا از ابتداي فصل تا به امروز بازيکنان اعتراض کردند و حرفشان به جايي نرسيده است به هر حال اين فوتباليستها محل ارتزاقشان از فوتبال است. آنها خانواده و تعهدات خاص خودشان را دارند. امروز روزبه چشمي رباط صليبي پاره کرده است. ورزش حرفهاي خيلي بيرحم است. درست در زماني که در اوج هستي و همه برايتان سر و دست ميشکنند يک مرتبه با يک آسيبديدگي دچار مشکل ميشويد و همه چيز تمام ميشود. آن وقت اگر اين اتفاق نيفتد وضعيت مثل همان قرارداد من ميشود که مکان، زمان و مفاد آن معلوم نيست. ميشود با روشهاي بهتري گفتمان کرد و به دنبال حق و حقوق بود اما بايد به بازيکنان هم حق بدهيم چراکه آنها جوان هستند و در يک جا جواني ميکنند چراکه تنها راهکار را اين ميبينند که اعتصاب کنند. سوال اصلي را بايد از مسئولي پرسيد که اگر با بازيکن قرارداد بستند بايد تعهدشان دوطرفه باشد.

علاقه داريد روزي روي نيمکت پرسپوليس تيمي که در آن سالها بازي کرديد بنشينيد؟
بعيد ميدانم فردي نيستم که زياد در هيجان و استرس قرار بگيرم و در پرسپوليس اين استرس و هيجان زياد است.
اهل عيدي دادن و گرفتن هستي؟
ديگر در اين سن عيدي نميگيرم اما معمولا سعي ميکنم عيدي زياد بدهم.
از آمادگي فعليتان مشخص است که ورزش هم ميکنيد.
تقريبا هر روز ورزش ميکنم و اين کار را انجام ميدهم.
آرزوي شما در سال 95 چيست؟
گذشته از حرفهاي کليشهاي و شعار دادن اميدوارم مردم از زير فشار اقتصادي خارج شوند و يک مقدار لبخند روي لب مردم بيشتر شود. آرزوي شخصيام هم چيزي جز سلامتي براي خودم و اطرافيانم نيست. از لحاظ ورزشي هم اميدوارم تيم ملي به جام جهاني روسيه راه يابد و در المپيک مدالهاي بيشتري بگيريم.
شما فعاليتهاي خيرخواهانه هم ميکنيد و در اين راستا يک تيم فوتبال تشکيل داديد. دراين مورد صحبت ميکنيد؟
بيماري به نام EB وجود دارد. اين بيماري ژنتيکي است که بر اساس ازدواجهاي فاميلي و ... به وجود ميآيد. اين بيماري پوستي است و افرادي که با آن به دنيا ميآيند متاسفانه بين لايحههاي پوست خارجي و درونيشان پروتئين وجود ندارد. به همين دليل اگر اين افراد دستشان يا بدنشان به جايي بخورد يا اينکه کسي پوست آنها را فشار دهد پوست آنها شروع به تاول زدن ميکند. اين مرحله خيلي پيش پا افتاده است. درم رحله پيشرفته اين تاولها داخل بدن، گلو، دهان و ... زده ميشود که افراد را براي خوردن و آشاميدن و تنفس با مشکل روبرو ميکند. متاسفانه اين بيماري درمان هم ندارد و اين افراد هر روز بايد تحت پانسمان قرار بگيرند. افراد مبتلا به اين بيماري متاسفانه اگر زندگي طولاني داشته باشند 30 سال عمر ميکنند.
خدا را شکر وزارت بهداشت بالاخره اين بيماري را هفته گذشته جزو بيماريهاي خاص قبول کرد و بنده هم به عنوان کسي که ميخواهد کمکي انجام دهد با مسئوليتي روبرو شدهام تا به عنوان سفير اين بيماري، آن را معرفي کنم و اگر کسي تمايل به کمک دارد اين کار را انجام دهد. انجمني تشکيل داديم به نام دستهاي پروانهاي. اين نام به اين خاطر انتخاب شده که پوست بدن اين افراد شکننده است و وقتي تاول ميزند و دست به آن ميخورد مثل بالهاي پروانه شکننده است و پوستشان ميريزد و به استخوان ميرسد به اين خاطر اسم انجمن را دستهاي پروانهاي گذاشتيم و سعي ميکنيم از دوستان، مردم و موسسات ديگر کمک بگيريم چراکه هزينه اين بيماري بسيار زياد است. مثلا هزينه پانسمان آن شايد در يک نوبت براي بچهاي 7-8 ساله يک ميليون تومان شود. تمام سعي اين انجمن اين است که کمک کنند چراکه مردم شناخت زيادي از اين بيماري ندارند و وقتي با اين بيماران برخورد ميکنم نگاهشان خوب نيست. مثلا فکر ميکنم اين عزيزان جذام دارند يا اينکه زخمهايشان واگيردار است.
از حضور دوستان ورزشي هم استفاده خواهيد کرد؟
قطعا همينطور است. سعي کرديم دوستان ورزشکار و هنرمند را جمع کنيم و اگر شد بازي خيرخواهانه بگذاريم و به اين نحو کمکي انجام شود. هر کسي دراين زمينه قدم بردارد دنيا و آخرتش را خريده چراکه اين بچهها واقعا زجر ميکشند.
اولين جملهاي که در مورد اسامي زير به ذهنتان آمد بيان کنيد.
تيم ملي اميد: اميد
محمد مايليکهن: صداقت
علي پروين: سلطان
کارلوس کيروش: مربي خوب
علي کفاشيان: آدم خوب
پرسپوليس: هيجان
منبع:فارس