|
کد مطلب: 183446
بالاترين نرخ افسردگي در اين ۱۰ شغل
تاریخ انتشار : 1394/08/11 09:07:23 نمایش : 1143
در اينجا ۱۰ طيف شغلي معرفي ميشود که بين کارکنان آن سطوح زيادي از افسردگي گزارش شده است.
 به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، در دنياي کسب و کار براي برخي از مشاغل بيشتر احتمال بروز افسردگي ميرود و اين عمدتاً به علت استرس، ساعات کاري غيرقابل پيشبيني و طولاني يا عدم کنترل بر فضاي کاري است.
در اين مقاله به ۱۰ زمينهشغلي از ۲۱ طبقه شغلي اشاره ميشود که کارکنان شاغل در آنها بسيار بيشتر از سايرين در طول يک سال علامتهاي افسردگي حاد را گزارش کردهاند. با اين حال، چنانچه ميخواهيد يک پرستار باشيد (مورد شماره ۴) اين مطلب بدان معني نيست که به سراغ حرفه ديگري برويد.
دکتر دبورا لگ، مشاور بهداشت روان معتقد است: جنبههاي معيني در هر شغل وجود دارد که ميتواند منجر به افسردگي يا تشديد آن شود. افرادي که در مشاغل پراسترس کار ميکنند، اگر به خوبي از خودشان مراقبت کنند شانس بيشتري براي مديريت افسردگيشان دارند.
۱- پرستاران خانگي / نگهداري از کودکان
افرادي که خدمات شخصي ميدهند در بالاي اين فهرست قرار دارند. در حدود ۱۱ درصد افرادي که اين شغل را برعهده دارند، افسردگي شديد را گزارش کردهاند (اين نرخ بين بيکاران ۱۳ درصد و براي کل جمعيت ۷ درصد است.)
دکتر کريستوفر ويلارد، روانشناس باليني در دانشگاه تافتس معتقد است: يک روز عادي کاري براي اين افراد ميتواند شامل غذا دادن، حمام کردن و مراقبت از افرادي باشد که اغلب "توانايي تشکر و سپاسگزاري را ندارند..." چون يا بيش از حد بيمار هستند يا خيلي کمسن هستند يا اصلا عادت به قدرداني و تشکر کردن ندارند. ديدن افراد بيماري که هيچ نيروي تازه و مثبتي به آدم نميدهند، استرسزا است.
۲- کارکنان خدمات غذايي
افرادي که امور مربوط به خدماتدهي در امر غذا را برعهده دارند، در ردهي دوم اين فهرست قرار دارند. افراد شاغل در اين کار حقوق پاييني دريافت ميکنند و از طرفي هم هر روز آدمهاي زيادي بهشان امر و نهي ميکنند که باعث خستهکنندگي اين شغل ميشود. در حالي که ۱۰ درصد از کارکنان خدمات تهيهي غذا يک دورهي افسردگي حاد را در مدت يکسال گزارش کردهاند؛ ۱۵ درصد زنان شاغل در اين شغل هم در معرض افسردگي قرار گرفتهاند.
لگ معتقد است: "اين کار يک شغل فاقد هرنوع تشکر و سپاسگزاري است. ممکن است مردم در برخورد با اين کارکنان بيادب باشند و کار حتي به درگيري فيزيکي هم بکشد. وقتي فردي افسرده است، همچنان پرانرژي و پرجنبوجوش بودن برايش سخت ميشود. و اگر لازمهي کارش حتما پرانرژي بودن است، کار خيلي سخت ميشود."
۳- مددکاري اجتماعي
اين که مددکاران اجتماعي در ردههاي بالاي اين فهرست باشند خيلي هم تعجبآور نيست. سروکار داشتن با بچههايي که مورد سوءاستفاده و آزارجنسي و بدني قرار گرفتهاند، يا خانوادههايي که در بحران به سر ميبرند - يک سري کاغذبازيهاي اداري را هم به اين مشکلات اضافه کنيد - ميتواند اين شغل را تبديل به يک کار استرسزاي ۷/۲۴ ( ۲۴ ساعته در تمام ۷ روز هفته) تبديل کند.
ويلارد معتقد است يک فرهنگي هست که ميگويد براي انجام شغل به شکلي مطلوب، بايد واقعا به سختي کار کنيد و در اغلب موارد فداکاري کنيد. از آنجا که مددکاران اجتماعي با افراد بسيار نيازمند سروکار دارند، اين فداکاري خيلي زياد براي انجام کار بسيار سخت است. من با بسياري از مددکاران اجتماعي و ديگر حرفههاي امور مراقبتي سروکار داشتهام و ديدهام که آنها واقعا خيلي زود از پا ميافتند.
۴- کارکنان امور بهداشت و سلامت
کارکنان امور بهداشت و سلامت شامل پزشکان، پرستاران، درمانگران و ساير افراد حرفهاي ميشود که بيشترين زحمت را با حداقل تسهيلات متحمل ميشوند. اين کارکنان که زندگي ساير افراد در دستان آنها است ساعتها و روزهاي کاري نامنظم زيادي دارند.
ويلارد معتقد است: "آنها هر روز بيماري، انواع زخمها و مرگ را ميبينند و با خانوادهي بيماران سر و کار دارند. اين قضيه ميتواند بر ديدگاههاي فرد تاثير بگذارد و او را به اين نتيجه برساند که جهان، جاي غمگينتري است."
۵- هنرمندان، بازيگران و نويسندگان
اين شغل با حقوق نامطمئن، ساعتهاي نامشخصي از زندگي فرد را درگير ميکند و او را به انزوا ميکشاند.
افراد خلاق، بيش از سايرين در معرض اختلالات خلقي و روحي-رواني هستند، در حدود ۹ درصد اين آدمها در يکسال گذشته به افسردگي شديد مبتلا شدهاند. احتمال ابتلا به افسردگي در هنرمندان و نويسندگان مرد بيشتر است. (تقريبا ۷ درصد کساني که تماموقت کار ميکنند.)
لگ معتقد است: "يک چيزي که بين هنرمندان و بازيگران زياد ديدهام، بيماري اختلال دوقطبي است. در بسياري مواقع در افراد هنرمند اختلالات خلقي تشخيص داده نشده و يا درمان نشدهاي وجود دارد. افسردگي در افرادي که به سمت کار هنري کشيده ميشوند امري معمولي و رايج است و بعد از شيوهي زندگيشان به اين موضوع بيشتر دامن ميزند.
۶- معلمان
به نظر ميرسد نياز به معلمان روز به روز در حال افزايش است. بسياري از معلمان، بعد از يک شيفت کاري دوباره کار ميکنند و حتي کار خود را به خانه هم ميبرند.
ويلارد معتقد است: از جهات مختلفي به معلمها فشار وارد ميشود، از طرف بچهها، والدينشان و مدرسههايي که به دنبال ارتقاي استانداردهايشان هستند؛ و همهي اين افراد هم خواستههاي متفاوتي دارند. انجام اين کارها براي معلمها آنقدر سخت ميشود که گاهي حتي يادشان ميرود از روز اول با چه انگيزهاي به اين شغل وارد شدهاند.
۷- کارکنان مديريت پشتيباني
افرادي که در اين شغل مشغول به کار هستند از کوچکترين مسائل تا موضوعات سطح بالاي سازمان را بايد تحمل کنند و چه بسا در بسياري موارد برنجند و ناراحت شوند.
لگ در اين باره ميگويد: آنها همهي امور سازمان، از گرفتن سفارشها تا جهتدهي تمام امور در خط مقدم هستند. اما از سوي ديگر در چارت اداري در سطح پاييني قرار دارند که کنترلي بر ساير امور ندارند.
آنها يک روز کاري غيرقابل پيشبيني و سخت را پشت سر ميگذارند و ادامهي کار و زندگي را براي بقيه راحت و آسان ميکنند در حالي که هيچکس آنها را نميشناسد و نميداند چه زحمتي را متحمل شدهاند.
۸- کارکنان واحد تعمير و نگهداري
وقتي يک چيزي در محل کار يا منزلتان خراب ميشود معمولا چه کار ميکنيد؟ اين اساسا چيزي است که کارکنان شاغل در واحد تعمير و نگهداري هر روز با آن سروکار دارند. آنان اغلب در ساعتهاي غيرعادي، هر فصل از سال بدون توجه به سرما يا گرما، و در شيفتهاي کاري شبانه به کارشان مشغول هستند.
آنها بابت درست کردن خرابکاري وحشتناک ديگران اغلب حقوق بسيار ناچيزي ميگيرند.
ويلارد ميگويد شيفت کاري آنان مدام تغيير ميکند و ميچرخد و به همين سبب اغلب از ساير همکارانشان جدا ميافتند و اين بسيار خطرناک است.
۹- حسابداران و مشاوران مالي
استرس، استرس، استرس. بيشتر افراد علاقهاي ندارند با پساندازهاي دوران بازنشستگيشان سروکار داشته باشند. حالا تصور کنيد در شغلي باشيد که هزاران يا ميليونها دلار از دارايي ديگران را سروسامان دهيد؟
لگ ميگويد: "مسئوليت پاسخگويي بسيار زيادي براي امور مالي ديگران وجود دارد و اين در حالي است که در بسياري مواقع بازار در کنترل حسابدار و مشاور مالي نيست و نميداند چه اتفاقاتي در دنياي کسب و کار در حال وقوع است." همچنين اگر يک مشتري بخشي از دارايياش در هنگام کار از دست برود احساس گناه و عذاب وجدان زيادي براي مشاور مالي به همراه خواهد داشت و علاوه بر آن همواره افرادي هستند که مداوم بر سر حسابدار يا مشاور مالي و اقتصادي در حال جيغ کشيدن هستند! "
۱۰- کارکنان بخش فروش
افراد شاغل در بخش فروش در ردهي دهم اين فهرست جاي دارند، و مجموعهاي از دلايل وجود دارند که چرا اين شغل هم باعث افسردگي در افراد ميشود. بسياري از فروشندگان بر مبناي دريافت پورسانت کار ميکنند و اين بدان معني است که هرگز به طور دقيق نميدانند چه زماني حقوقشان را ميگيرند. معمولا آنان در سفر هستند و زمان بسياري را دور از خانه، خانواده و دوستانشان ميگذرانند. در شرايطي هم که بخواهند به تنهايي و مستقل کار کنند منافع و سود کمي عايدشان خواهد شد.
لگ ميگويد: "اين درآمد نامطمئن، فشار زيادي را براي آنان به همراه دارد و اين شغل را به کاري پراسترس تبديل ميکند."
مرجع : صداي اقتصاد
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|