|
کد مطلب: 182089
چرا آمريکا به توافق هستهاي نياز دارد؟
تاریخ انتشار : 1394/04/16 نمایش : 2220
در صورت عدم حصول توافق هستهاي، رژيم تحريمها عليه ايران «فرو ميپاشد» و برنامه هستهاي ايران غير قابل نظارت ميشود؛ اين را آمريکاييها خودشان ميگويند.
 به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، دولت يازدهم از ابتدا رويکرد گره زدن مسائل مختلف اقتصادي به تحريمها را در پيش گرفته است و تنها راه حل رفع تحريمها را نيز مسير مذاکره و بهبود روابط با غرب و به صورت خاص آمريکا ميداند.
نتايج عملي توافقنامه ژنو و عدم گشايش اقتصادي مدنظر، با وجود پرداخت هزينههاي فراوان، تجربهاي تاريخي براي اين مسير شد (+). اين مسير همچنان پيگيري شد و در ادامه به ايستگاه لوزان رسيد. وزير امور خارجه چند روز پيش، در وين، با تاکيد بر اهميت بيانيه لوزان گفت (+):
همه مسئولان ايران گفتهاند که آماده يک مذاکره و داد و ستد معقول و منطقي هستند... بايد مبناي آن توافق لوزان باشد. در اين صورت امکان رسيدن به راه حل وجود دارد.
در بيانيه لوزان نيز با وجود عقبنشيني گسترده از برنامه هستهاي کشورمان از جمله جمع آوري بخش زيادي از ماشينهاي سانتريفيوژ، تخريب قلب راکتور اراک، تعطيلي مرکز غني سازي فردو، اعمال محدوديت شديد بر تحقيق و توسعهي اين صنعت و... و همچنين پذيرش بازرسيها و نظارتهاي فراتر از پروتکل الحاقي، اما در زمينهي رفع تحريمها دستاورد خاصي مشاهد نميشود.
در اين بيانيه براي تعليق تحريمها (و نه لغو آنها) قيود فراواني تعبيه شده است. در هر جاي اين بيانيه که دربارهي تعليق تحريمها سخن گفته شده است، رفع تحريم به قيدهاي موارد مربوط به هستهاي، تحريمهاي ثانويه و تحريمهاي اقتصادي و مالي، آن هم بعد از تاييد آژانس بينالمللي انرژي اتمي محدود شده است، که باعث ميگرديد در انتها نيز بر اساس چهارچوبهاي لوزان، تحريمي برداشته نشود و تغييري در نظام تحريمها ايجاد نشود.
اما مقامات آمريکايي نگرانيهاي ديگري دارند. همانطور که قبلا مقامات آمريکايي گفته بودند، عدم توافق در مذاکرات هستهاي باعث بياثر شدن تحريمها خواهد شد. وندي شرمن معاون وزير امور خارجهي آمريکا و مسئول تيم مذاکرهکنندهي آمريکا پيش از انتخابات رياست جمهوري يازدهم از خطر شکاف در تحريمهاي ايران سخن گفت (+). اين نکته بعد از توافق ژنو نيز توسط آمريکاييها تکرار شد. دفتر مطبوعاتي کاخ سفيد با انتشار بيانيهاي درباره توضيح معاهده ژنو، اعلام کرد (+):
اگر اين رويکرد مرحلهاي حاصل نميشد، تحريمهاي بينالمللي با خطر فروپاشي روبرو ميشد زيرا ايران ميتوانست ادعا کند که در مذاکره جدي بوده اما غرب جدي نبوده است. در اين صورت ما نميتوانستيم شرکاي خود را به ادامه کار و اجراي تحريم متقاعد سازيم. حال که با اين گام اول، توانستيم برنامه ايران را متوقف کنيم و به عقب برانيم
۱۵۰ نمايندهي دموکرات کنگره (هم حزبيهاي اوباما) نيز پس از بيانيه لوزان، در نامهاي به اوباما (+) از امکان لغو شدن تحريمها بدون رسيدن به توافق پرده برداشتهاند و به اوباما هشدار دادهاند که مراقب باشد تا رژيم تحريمها باقي بماند و برنامهي هستهاي ايران غير قابل نظارت نشود. در اين نامه پس از حمايت از اقدامات اوباما و ستايش از دستاوردهاي او در مذاکرات هستهاي، ميخوانيم:
This issue is above politics. The stakes are too great, and the alternatives are too dire. We must exhaust every avenue toward a verifiable, enforceable, diplomatic solution in order to prevent a nuclear-armed Iran. If the United States were to abandon negotiations or cause their collapse, not only would we fail to peacefully prevent a nuclear-armed Iran, we would make that outcome more likely. The multilateral sanctions regime that brought Iran to the table would likely collapse, and the Iranian regime would likely decide to accelerate its nuclear program, unrestricted and unmonitored.
اين مساله فراتر از سياست است. احتمال زيان و مخاطره بسيار زياد و راهحلهاي جايگزين بيش از حد خطير هستند. براي ممانعت از ايران مسلح به سلاح هستهاي، ما بايد هر مسيري که در نهايت به يک راه حل ديپلماتيکِ قابل راستي آزمايي و لازم الاجرا منجر گردد بپيماييم. اگر ايالات متحده مذاکرات را ترک کند و يا موجب فروپاشي آن شود، ما نه تنها در پيشگيري مسالمت آميز از يک ايران مسلح به سلاح هستهاي شکست خوردهايم، بلکه راه را براي آن هموارتر کردهايم. رژيم تحريمهاي چندجانبهاي که ايران را به ميز مذاکرات کشاند، به احتمال زياد فرو خواهد پاشيد و رژيم ايران به احتمال زياد تصميم ميگيرد برنامهي هستهاي خود را بدون نظارت و به صورت نامحدود تسريع ببخشد.
در اين نامه به صراحت هشدار ميدهد که در صورت عدم توافق با ايران، رژيم تحريمها عليه کشورمان دچار فروپاشي خواهد شد و برنامهي هستهاي ايران به صورت نظارت ناپذير با سرعت رشد مييابد. اين نامه نمايندگان کنگره به وضوح مشخص ميکند که اگر تيم مذاکره کنندهي هستهاي بر روي دستيبابي به منافع ملت ايستادگي کند و در نتيجه آمريکا از پذيرش توافق سر باز زند، رژيم تحريمها فرو خواهد پاشيد و به اين ترتيب هدف ايران از ورود به مذاکرات هستهاي، يعني برچيده شدن تحريمها محقق خواهد شد.
به عبارت ديگر راه حل گسستن زنجير تحريمها، نه تنها زير پا گذاشتن خطوط قرمز و رسيدن به توافق به هرقيمتي نيست، بلکه بالعکس راه آسان و در دسترس آن پافشاري بر خطوط قرمز است که در آنصورت يا آمريکا حاضر به لغو واقعي کليه تحريمها ميشود يا ميز مذاکره را ترک ميکند که در هر دو حالت رژيم تحريمها به صورت واقعي فرو ميريزد. در ادامه اين نامه تاکيد شده است که دستاوردهاي مذاکرات هستهاي براي آمريکا بسيار بيشتر از گزينههاي ديگري چون جنگ است:
War itself will not make us safe. A U.S. or Israeli military strike may set back Iranian nuclear development by two or three years at best – a significantly shorter timespan than that covered by a P۵+۱ negotiated agreement.
جنگ به خودي خود نميتواند امنيت ما را تامين نميکند. يک حملهاي نظامي از طرف آمريکا يا اسرائيل نهايتاً ميتواند پيشرفت برنامهي هستهاي ايران را ۲ يا ۳ سال به عقب بياندازد. زماني که به مراتب کوتاهتر از مدتزماني است که در مذاکرات هستهاي ۱+۵ به دست خواهد آمد.
اين نامه شاهد مثالي از مواردي است که اشتياق و نياز مقامات آمريکايي براي توافق را نشان ميدهد. چرا که آنها معتقدند با توافق هستهاي فايدهي بسيار بيشتري با هزينهي کمتري نصيبشان ميشود.
در همين زمينه رهبر انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان نظام فرمودند (+):
طرف مقابل ما، يعني دولت و مديريّت کنوني آمريکا، به اين توافق احتياج دارد؛ اين هم يک طرف ديگر قضيّه است؛ اينها نياز دارند به اين؛ يک پيروزي بزرگي براي آنها محسوب ميشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اينجا برسند. اين در واقع پيروزي بر انقلاب اسلامي است؛ پيروزي بر ملّتي است که داعيهي استقلال دارد؛ پيروزي بر کشوري است که ميتواند الگوي کشورهاي ديگر باشد؛ دستگاه مديريّت آمريکا به اين [توافق] نيازمند است.
البته علني کردن اين ذوقزدگي مورد انتقاد برخي سياسيون و انديشکدههاي آمريکايي نيز قرار گرفته است (+).
حال اين پرسش مطرح ميشود که مگر غير از اين است که براي ايران «فروپاشي تحريمها» هدفي مطلوب است؟ آيا اساسا با همين ادعا نبود که مذاکرات هستهاي در دولت يازدهم تبديل به نقطه تمرکز دولت شد و حتي مذاکرات دو جانبه با آمريکا به دفعات و علني و غير علني، تبديل به رويهاي عادي شد؟ حال که کنگرهي آمريکا از وجود امکاني غير از توافق هستهاي براي نابودي تحريمها سخن ميگويند، چرا دولت اين نکته را جدي نميگيرد؟ چرا بايد بر يک مسير خاص _که تجربه توافق ژنو نشان داد هيچ گشايش اقتصادياي را نيز به دنبال نخواهد داشت_ اصرار کرد؟
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|