به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، به نقل از خبرآنلاين، ساعت زمين نمادي است که به ياد بياوريم نه نمادي که قرار است سالي يک بار به ياد آورده شود. نمادها اگر ارزش يادآوري خود را از دست بدهند و خود تبديل به موضوع اصلي شوند، کارکرد خود را از دست خواهند داد و بياييد اميدوار باشيم، بزرگداشت ساعت زمين به چنين سرنوشتي دچار نشود.
شنبه 29 مارس مطابق با 8 فروردين امسال، مردم بسياري از شهرهاي جهان، بار ديگر در رويدادي نمادين مشارکت ميجويند که هدف آن توجه به مساله اتلاف انرژي و آلودگي نوري است.
اين جنبش عمومي نخستين بار در سال 2007 ميلادي و در شهر سيدني آغاز شد و هدف اوليه آن ايجاد نمادي عمومي با مشارکت مردمي براي جلب توجه مردم و سازمان ها و دولت ها، به مسايل محيط زيستي بود. رويدادي که با خاموشي داوطلبانه چراغهاي اضافي و خاموش کردن محيطهاي نورپردازي شده شهري برجسته براي مدت يک ساعت به اجرا در ميآمد.
اين اقدام به نمادي براي نشان دادن تعهد انسانها به محيطزيست در آمد و به سرعت توسعه يافت. در سالهاي بعدي شهرهاي زيادي در گوشه و کنار جهان به اين حرکت پرداختند و در آخرين شنبه ماه مارس، با خاموش کردن نورپردازي نمادهاي شهري و همچنين خاموش کردن چراغ خانهها و مؤسسات براي يک ساعت به اين جنبش پيوستند.
پشتيباني بزرگي از اين اقدام شکل گرفت. موتور جستجوي گوگل در حمايت از اين اقدام در اين روز صفحه اصلي جستجوي خود را به رنگ مشکي درآورد - نمايش پيکسلهاي سياره انرژي کمتري از پيکسلهاي سفيد مصرف ميکند و به نوعي در مصرف انرژي صرفهجويي ميشود - و وبسايتهاي ديگر در سالهاي بعد به آن پيوستند.
اقدامي که به نام ساعت زمين شناخته شد محبوبيت فراواني به دست آورد و حتي مديران شهري که در روزهاي ديگر سال هيچ ابايي از پيشي گرفتن در مسابقه آلودگي نوري شهر خود ندارند با رغبت و رضايت به آن پيوستند.
اين برنامه نمادين هر سال بزرگ تر شده است. شما ميتوانيد بخشي از برنامهها و پروژهها و همچنين آمارهاي مربوط به اين رويداد را در وبسايت اين طرح در نشاني http://www.earthhour.org و همچنين نسخه وبسايت فارسي اين پروژه در نشاني http://earth-hour.ir مشاهده کنيد.
در ايران نيز اين رويداد مورد استقبال قرار گرفت. در سال 1390 غير از شهروندهايي که در اين طرح شرکت ميکردند، برج ميلاد از اين طرح استقبال و از ساعت 8:30 تا 9:30 اين روز چراغهاي نورپردازي محيطي خود را خاموش کرد. برنامه آسمان شب به معرفي و ترويج آن پرداخت و رسانههاي مختلف درباره آن مطالبي را منتشر کردند. اگرچه به دليل همزماني اين رويداد با تعطيلات نوروزي شايد در آن سال مطبوعات و رسانهها نتوانستند پوشش چندان مناسبي به آن بدهند اما در سالهاي بعد شهرهاي ديگر هم به اين طرح پيوستند. اصفهان، قم، اهواز و رشت و برخي از شهرهاي ديگر بنا بر شنيدهها برنامههايي براي مشارکت در ساعت زمين سال 1393 دارند.
آلودگي نوري و انرژي
اگرچه ايده ساعت زمين در ابتدا براي جلب توجه عمومي به مساله بحرانهاي محيط زيست طراحي شده بود اما خاموش کردن يک ساعته چراغها باعث شد تا دو مساله مهم بيشتر در معرض توجه قرار بگيرد.
نخست مساله انرژي که درک آن براي مردم عادي و البته مسئولان و سياستمداران هم چندان دشوار نيست. زندگي مدرن هر روز ما را به سوي استفاده بيشتر از انرژي ميبرد و درعينحال عمده منابع توليد انرژي ما منابع آلودهکننده محيطي هستند. بخش عمدهاي از انرژي مورد نياز ما از سوزاندن سوختهاي فسيلي تأمين ميشود که همراه با آزادسازي گازهاي گلخانهاي است. امري که دانشمندان معتقدند در نهايت منجر به گرمايش جهاني مصنوعي و دستساز انسانها بدل ميشود و ميتواند عوارض غيرقابل جبراني به بار آورد.
البته مردم عادي و سياستمداران و از آن مهمتر تصميم گيران و بازيگران اقتصادي چندان توجه جدي به نظر دانشمندان ندارند. آنها بهانههاي خود را براي ادامه مصرف انرژي دارند و حتي در سطوح بالاتر سعي در ساکت کردن يا مشوش کردن چهره و صداي جامعه علمي به عمل ميآورند. از انجام تحقيقات سفارشي براي ايجاد تشکيک در نتايج به دست آمده توسط جامعه علمي گرفته تا تهديد دانشمندان و تبليغات گمراهکننده.
اما در بين اين انکار گرايي عمومي، گرمايش زمين کار خود را ميکند و زندگي و آينده ما را تحت تاثير قرار ميدهد. يکي از راههايي که ميتواند باعث کاهش توليد گازهاي گلخانهاي شود و مردم عادي ميتوانند در آن نقش داشته باشند، کاهش مصرف انرژي در زمينههاي غيرضروري است. از سوي ديگر طراحان و صاحبان فناوري ميتوانند با توليد فناوريهاي بهينهتر در اين روند مشارکت کرده و دولتها به طور جدي تري در مقياس جهاني به مقابله با اين چالش برخيزند.
اما چطور درحاليکه سياستمداران و صاحبان قدرت اقتصادي وظيفه اخلاقي خود را در اين زمينه رعايت نميکنند از مردم عادي ميتوان توقع داشت؟ يکي از راهها صرفهجويي است که با کاهش مصرف و خاموش کردن چراغهاي زايد و اضافي در هزينههاي خانواده - آن هم در اين شرايط اقتصادي دشوار - پديد ميآيد.
ما بسياري از اوقات از روي عادت رفتاري را بديهي فرض ميکنيم که پذيرفتن اينکه بتوانيم با تغييري در آن همان نتيجه را بگيريم به نظر غيرممکن ميآيد.
به خانه و مجتمع مسکوني و محله خود نگاه کنيد. چقدر انرژي - براي مثال تنها انرژي که صرف روشنايي ميشود - بدون آنکه واقعا نقشي در روشنايي داشته باشد هدر مي رود؟ لامپهايي که براي زيبايي نماي بيروني برجهاي ما به سوي آسمان و بدنه ساختمان نشانه رفتهاند، لامپهايي در باغچه که سربالا نصبشدهاند و حتي فضاي زير خود را نميتوانند روشن کنند و دهها لامپ کوچک و بزرگي که در مکانهاي غيرضروري - مثلا راهپلهها و سالن انباريها و پارکينگ ها - روشن ميماند. بسياري از اين موارد را ميتوان اصلاح کرد. استفاده از يک حسگر حساس به حرکت که با عبور افراد و نزديک شدن آنها چراغها را روشن کند سادهترين کاري است که هزينه آن در مقابل صرفهجويي اين روشناييها کاملا اقتصادي و به صرفه است.
ساعت زمين براي شهروندان و شايد مسئولان يادآور اين باشد که ميتوان نورهاي غيرضروري را کم کرد و هنوز زندگي راحت و روشني داشت.
آلودگي نوري
مساله آلودگي نوري اما تنها در مساله انرژي خلاصه نميشود. افزايش نور محيط در شبها موضوعي است که اگرچه علاقهمندان آسمان نخستين بار به آن اشاره کردند و توجه مردم را به محو شدن آسمان پرستاره شب در شهرهاي آلوده جلب کردند، اما در سالهاي اخير تحقيقات مختلفي نشان ميدهد که اين روند بر سلامت ذهني و جسمي ما - و البته قطعا بر چرخه زندگي بسياري از جانوران ديگر - تأثير دارد. به هم خوردن ساعت دروني بدن، افزايش اضطراب، تکميل نشدن چرخه خواب و ... برخي از نتايج احتمالي آلودگي نوري در شهرها است. ساعت زمين به طور خاص در اين سالها به نمادي براي به يادآوردن آسمان تاريک هم بدل شده است .
اگرچه يادآوري اين نکته بديهي فوقالعاده ضروري و تکرار آن لازم است که نه هدف کساني که در زمينه آسمان تاريک و مبارزه با آلودگي نوري فعاليت ميکنند، نه هدف کساني که براي مبارزه با عوارض زيانبار مصرف بيرويه انرژي توصيه بهينه کردن مصرف را ميدهند، خاموش کردن خانهها و به تاريکي کشيدن شهرها نيست.
هدف استفاده درست است. هدف زندگي در محيطي است که روشن باشد اما اتلاف انرژي در آن صورت نگيرد. هدف زيستن در شهري است که خيابانها و کوچههايي روشن و آسماني تاريک داشته باشد.
حمايت از نماد اما نه از مفهوم
در همه دنيا و از جمله در ايران در سالهاي اخير از رويدادهاي نماديني نظير ساعت زمين استقبال ميشود. در ايران برج ميلاد که وابستگي نزديکي با مجموعه شهرداري تهران دارد در اين زمينه پيشگام شده است و چراغهاي خود را يک ساعت در اين روز همراه با جهان خاموش ميکند. اما مشکلي که در همه جهان و به طور بارزتري در کشور ما وجود دارد، اين است که گاهي توجه به نمادها باعث ميشود که مفهومي که آن نماد بر آن دلالت ميکند فراموش و حتي تباه شود.
شهر تهران يکي از آلودهترين شهرهاي جهان از نظر آلودگي نوري است. بسياري از مديران شهري پايتخت بر اين نکته نه تنها آگاهي دارند که آن را برجسته و اتفاقي مثبت ميدانند. چندي پيش يکي از مديران ارشد شهرداري تهران در گفتگويي اشاره کرده بود وقتي از آسمان به تهران نگاه ميکنيم در مقايسه با برخي از شهرهاي پيشرفته تاريک تر است پس ما بايد سعي کنيم تهران را روشن تر کنيم.
به همين دليل طعنهآميز است که نماد پيشگام ايران در مشارکت در ساعت زمين، بخشي از نورپردازي اساسي خود را بر مبناي ابَر نورافکنهايي طراحي کرده است که از راس اين برج به دل آسمان تابيده ميشود و اگر به لطف هواي آلوده تهران و بازتاب اين نور از غبار پراکنده در هوا نبود هيچ کس جز مسافران هواپيماهايي که از فرار شهر ما ميگذشتند نميتوانستند آن را ببينند.
بخش عمدهاي از نورپردازي بوستانها، مبلمان شهري، خيابانها و گوشه و کنار شهر ما از نظر نوري آلاينده است. دقت کنيد در اينجا مساله فقط از نظر عوارض زيستي و محيطي آلودگي نوري نيست تصور کنيد اگر انرژي که بي هيچ کاربردي صرف روشن کردن هوا ميشود به طور بهينهاي تنها صرف روشنايي زمين ميشد چه صرفهجويي در مصرف آن و در نتيجه در هزينههاي نهادي مانند شهرداري و در نهايت در سرمايه عمومي کشور صورت ميگرفت.
شهر سالم از نظر نوري شهري تاريک نيست. اما شهري است که منابع محدودش را صرف روشنايي بيدليل و گزنده زمين و آسمان نکند تا در دورههايي مجبور شود براي صرفهجويي در مصرف برق چراغ بزرگراهها را يکي درميان خاموش کند و جان شهروندانش را به خطر بيندازد.
ساعت زمين، مانند هر نماد ديگري مهم است. در اين روز ميتوان در اين حرکت مشارکت کرد. بايد ديگران را به آن دعوت کرد و از همه خواست براي يک ساعت چراغها را خاموش کنند و زمين را ارج بنهند.
اما اگر ساعت 9:30 شنبه شب، وقتي ساعت زمين تمام شد چراغها را روشن کرديم و به يکديگر تبريک گفتيم، از مشارکت شهرمان در اين رويداد عکس گرفتيم و تصاوير خودمان به همراه شمع و چراغ خاموش و نمادهاي تاريک شهرمان را در شبکههاي اجتماعي به اشتراک گذاشتيم و هيچ اتفاق ديگري نيفتاد، هيچ تغييري در مصرف ما رخ نداد، هيچ چراغي اضافهاي را براي هميشه خاموش نکرديم و هيچ لامپ پر مصرفي را با نمونه بهينهتري عوض نکرديم، اگر نمادهاي شهري ما که با خاموش کردن نورپردازي خود نام خود را به عنوان مشارکتکننده در اين حرکت در جهان مطرح ميکنند، فردايش فکري به حال بهينهتر کردن مصرف انرژي و نورپردازي خود نکردند، اگر در طول سال بعد تا ساعت زمين ديگر هيچوقت دوباره به فکر راههايي نيفتاديم که چه در قامت يک شهروند و چه در قامت يک مسئول ميتوانيم به کاهش انرژي و حفظ محيطزيست آسيبپذيرمان کمک کنيم، در اين صورت شک نکنيد که آنچه انجام دادهايم نمايش بيارزش و فخر فرو شانه بوده است.
ساعت زمين نمادي است که به ياد بياوريم نه نمادي که قرار است سالي يک بار به ياد آورده شود. نمادها اگر ارزش يادآوري خود را از دست بدهند و خود تبديل به موضوع اصلي شوند، کارکرد خود را از دست خواهند داد و بياييد اميدوار باشيم، بزرگداشت ساعت زمين به چنين سرنوشتي دچار نشود.