به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، ابوذر منتظرالقائم، صاحب نظر و کارشناس جنگ نرم، در وبلاگ «پاسداران» نوشت:
برخلاف برخي از دوستان که در نيت خير راه اندازان اصلي و اوليه موج رسانه اي اطلاع رساني در رابطه با ربوده شدن 5 مرزبان شريف و رزمنده ايراني توسط يک گروهک تحقيرشده ترديدي وارد ندانسته اند، اينجانب ترديدهاي جدي در صحت نيت و اهداف پشت پرده اين اقدام دارم. زيرا در اين اقدام علائمي مشاهده مي شود که نه تنها تناسبي با منافع، اهداف و چهارچوبهاي فرهنگي و اعتقادي نيروهاي مسلح و امنيت ملي جمهوري اسلامي ندارد، بلکه ورود به اين حريم و وارد کردن خسارات اينگونه، معمولا پس از طراحي هاي موزيانه اتاقاهاي فکري استکباري صورت مي گيرد :
1- جداسازي وضعيت نيروهاي وظيفه از نيروهاي کادر قواي مسلح جمهوري اسلامي:
نيروي کادر و وظيفه در فرهنگي نيروهاي مسلح انقلاب اسلامي از يکديگر جدا نيستند. با هم جهاد مي کنند و با هم فتح مي کنند وبا هم به شهادت مي رسند. جداسازي اين نيروها از يکديگر، به هر سمت و هر شکل مغاير با منافع ملي و نگاه خيرخواهانه است. خصوصا آنکه در اين جداسازي اين جملات را شاهد باشيم : سرباز وظيفه "مجبور است" و چون مجبور شده، "بي گناه" ! مشخص نيست مگر نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي و مخصوصا مرزبانان ما مشغول چه فعلي هستند که حالا بيد سربازان را از ان مبرا دانست ! طرح اين زاويه ي حاميانه ، تحقير عزيزان گروگان است نه حمايت از آنها . با اين چهارچوب استدلالي، اينان افرادي ضعيف و به دور از چهارچوبهاي سياسي و امنيتي حاکم بر ماموريت خود معرفي مي شوند که به کارهايي (؟!) مجبورند، نه آنکه با اختيار به آن وارد شده باشند.

مشخص نيست آيا نيروي کادر مي تواند بيرون از ماموريت براي خود تدبير و نظري داشته باشد و آيا او مطابق چهارچوب ادعايي اين افراد، اختياري فراتر از ماموريت دارد که حالا نيرهاي وظيفه از آنها بي بهره اند؟! و مشخص نيست که هنگام انجام ماموريت، آيا نيروهاي وظيفه اختياري کمتر از پرسنل کادر دارند که اين جداسازي معنا پيدا کند؟!

2- طرح مطالب شخصي و آه و ناله هاي شخصي :
طرح مطالب شخصي و طرح نگراني مادران و دلتنگي آنها و ضررت بازگشتن آنها به آغوش مادران، تصوراتي بسيار ضعيف از نيروهاي مسلح ما مخابره مي کند. به معبارتي خودماني، انگار که دشمن عده اي بچه ننه را به اسارت در آورده . نه تنها اين اقدام مجددا تحقير اين برادران سارافراز است ، بلکه شان آزادگي و مقاومت در اسارت را نيز در هم مي کوبد.


بر خلاف اين جملات، برادران مرزبان ما مجاهداني سرافرازند که در خط مقدم دفاع از مرهاي جغرافياي مرکز انقلاب اسلامي دفاعي اسلامي را صورت مي دهند و اين گونه ادبيات پردازي در رابطه با آنها شکستن هيمنه و عزت آنهاست و روشن است که قطعا خود آنان نيز چنين خواسته اي ندارند. در نگاه آنان چيزي جز نفرت از دشمن ديده نمي شود و برداشتهاي ذلت طلبانه توهين به آنان است. "لطفا" گويي به دشمن، دعوت او به رفتار انساني و "بني آدم اعضاي يکديگرند" خواني براي او، و درخواست کردن از او استفاده از ادبيات نرم در مقابل او، از جمله اقدامات زننده اي است که به اسم دفاع از اين رزمندگان سختکوش صورت مي گيرد.
3- تقليد فوري و استفاده از رسانه ها و ابزارهاي بيگانه :
ماجرا به شدت به ماجراي ادعاي نتانياهو در موضوع شلوار جين شبيه است. مجدداً اتفاقي افتاده و کساني يک اقدام خطا را شروع کرده و برخي بدون کمترين تامل در حال ادامه دادن آن هستند. کار به استفاده از چهارچوب گرافيتي هاي ديواري خياباني و توئيتر کشيده است و از همه بدتر ، استفاده از رسانه اي صهيونيستي براي رساندن صدا به صهيونيزم بين الملل براي جلوگيري از اقدامات يک گروهک آلت دست صهيونيزم بين الملل.
ابعاد ديگري نيز از اين مسئله وجود دارد که در مطلبي در سايت تريبون به خوبي به آنها اشاره شده است :
زبان ذلت در برابر تروريستها جواب نميدهد:
به دنبال ربوده شدن ? سرباز ايراني در سيستان و بلوچستان، يک موج مجازي براي اطلاعرساني و تلاش براي آزادسازي اين گروگانها آغاز شد. در نيت خير شرکتکنندگان در اين موج شکي نيست اما چند نکته هم در اين ميان مغفول مانده است:
?- بمبگذاري در محل تجمع مردم يا ترور و ربودن افراد بيگناه براي ايجاد وحشت از شيوههاي معمول گروهکها براي اثبات خود است. متأسفانه نتيجه مکمل اين رفتار را رسانهها ايجاد ميکنند. رسانهها با انتشار خبر و نام بردن از آنها باعث ايجاد جوي ميشوند که در آن گروهکهاي تروريستي قدرتمندتر جلوه ميکنند و نامشان بر سر زبانها ميافتد.
?- ربودن مرزبانان ايراني براي هتک امنيت و اثبات قدرت است. پيداست که ربودن چند سرباز نيازي به توانمندي بالا و نيروي نظامي چندان ندارد. اما براي اثبات قدرت گروهکي مثل جيش العدل کافي است. نيازي به لشگرکشي نيست و با ?? نيروي چريک هم ميتوان چنين عملياتي را سامان داد. متاسفانه برخي با بزرگنمايي اين عمليات و تضعيف طرف خودي به قدرتنمايي جيش العدل دامن زدند.
?- اين روزها شيوههاي غلطي در اطلاعرساني رخ داده است که از جمله آنها نامهنگاري مجازي به قدرتهاي سلطهگر و يا رسانههاي حامي جريان سرمايهداري و استمداد از آنها است. خودتان را در موقعيت بيروني قرار دهيد؛ يک گروه تروريستي در کشور الف، گروگانگيري ميکند و شهروندان آن کشور به اوباما نامه مينويسند که در کشور ما گروگانگيري شده است! چه تصوري از آن فرد يا ملت خواهيد داشت؟ جز اينکه آنها ملتي ترسو و ناتوان هستند که به کدخدايي آمريکا ايمان دارند؟
?- کمک به خواسته اين گروهک براي آزادي برخي از تروريستهاي زنداني اشتباهي فاحش است. مظلوميت گروگانها بر کسي پوشيده نيست اما آيا براي نجاتشان بايد به هر قيمتي تسليم شد؟ يکي از کاربران مجازي نوشته بود: «در دفاع مقدس هم ما تبادل اسرا را داشتيم» و از ديگر کاربران خواسته بود «دولت را وادار به مذاکره کنيم»! خندهدار نيست؟ مگر ما در زمان جنگ فردي را که بعد از آزادي در مقابل ما باز خواهد ايستاد آزاد ميکرديم؟ دوباره تامل کنيم! تروريستها را آزاد کنيم تا دوباره عليه ما دست به ترور و بمبگذاري و گروگانگيري و … بزنند؟؟؟

?- جيشالعدل به دنبال ايجاد موقعيت براي معامله با نظام سياسي است و برخي هم (آگاهانه يا ناآگاهانه) به دنبال قرباني کردن جمهوري اسلامي و لگدمال کردن عزت ملي هستند. بهترين اتفاق در مقابل اين گروگانگيري برخورد شديد است. گروگانگيرها بايد بدانند که نميتوانند به هيچ وسيلهاي به اهداف خود دست پيدا کنند. جمهوري اسلامي هم اثبات کرده است که حاضر نيست عزت و استقلال ملي و امنيت کشور را قرباني رفتارهاي احساسي و غيرمنطقي کند.
?- در فقه اسلام «قاعده تترس» در جنگ برقرار است. بر اساس اين قاعده اگر دشمن شماري از مردم بيگناه را به عنوان سپر انساني استفاده کند، در حالي که غلبه بر دشمن متوقف بر کشته شدن تعدادي از بيگناهان باشد، از کشتن آنها باکي نيست و حتي فدا کردن جان آنها لازم ميآيد. دشمن نظام اسلامي در هر شرايطي بايد بداند که با کشتن و گروگان گرفتن هرگز امتيازي به دست نميآورد، و با اين کارها تنها خود را بدبختتر و در چشم مردم خوارتر خواهد کرد.

پي نوشت :
جداً حدس مي زدم . منتظر همين بوديد ؟ جناب آلن اير ، سخنگوي رسمي حکومتي که عامل ايجاد جبش العدل ! است ، از "سربازان" بيگناه ؟! ايراني حمايت کرد !

منبع: دانا