به گزارش پايگاه خبر تحليلي پيرغار به نقل از سايت بولتن نيوز، خبرنامه گويا در مطلبي با تيتر "طاهره قره العين؛ پيشکسوتي که سکوت و سکون را نپذيرفت" به موضوع سخنراني فرزانه ميلاني در هفدهمين کنفرانس سالانه انجمن هنر و ادب ايران در لندن پرداخت .
در اين مطلب سعي شده اين گونه القا شود که زنان در ايران آزادي ندارند و براي آزاد شدن زنان شاخصه هايي مثل مطلقه بودن، سفر دم به دم به اين شهر و آن شهر، گشتن در کوچه و بازار بدون محدوديت، نداشتن قيد و بند به بنيان خانواده، رها بودن مانند زنان خياباني اروپايي و از اين قبيل موارد اصل است. در اين صورت اصل آزادي انسانها براي حرکت از جايي به جاي ديگر در مورد زنان رعايت مي شود و در غير اين صورت آزادي زن ناديده گرفته شده است!
فرزانه ميلاني سخنراني خود را در قالب يادآوري از زندگي طاهره قره العين که 160 سال پيش از همسرش طلاق گرفته و هر روز از اين شهر به آن شهر در سفر بود و به وساطتها براي برگشتن به سر زندگيش توجهي نکرد، به حاضرين جلسه ارائه کرده است!.
ميلاني مي گويد: " مي خواهم عرايض امروزم را با تأکيد بر دو نکته آغاز کنم. اول اينکه، مي دانم طاهره قره العين نقش بسيار مهمي دراعلام شريعتي نو داشت. طبعاً مي توان از اهميت محورين او در پايه گذاري يک نظام معنوي نوين صحبت کرد. عرايض امروز من هم تنها حول و حوش نقش پيشکسوت طاهره در سنت ادبيات و جنبش زنان در ايران مي چرخد. قره العين به عنوان يک زن براي فرصتي مبارزه کرد تا بتواند موجوديت و فردييتي مستقل پيدا کند.
... واکنش به زندگي، افکار و اشعار طاهره از زمان حياتش تا به امروز طيف عجيبي از تقدير و همدلي تا تکذيب و خوف را در بر داشته است. بسياري تحسين و تجليلش کرده اند و بسياري ديگر تحقير و تکفير. گروهي او را به سان زني قديسي ستوده اند و گروهي ديگر او را زني خطرناک و سودايي خوانده اند. برخي شهيدش دانسته اند و برخي ديگر او را طراح قتل عمو و پدرشوهرش معرفي کرده اند. و در ميان اين همه روايات ضد و نقيض، شخصييت به غايت پيچيده و پر شهامت زني پيشکسوت اغلب تبديل به تصويري بي جان و يک بعدي شده است.
... نظرات طاهره با شوهر و پدر شوهرش سخت در معارضه بود. لاجرم همسر و سه فرزند را ترک گفت و به همراه دختر، خواهرو شوهر خواهر عازم عراق شد. در بازگشت به قزوين حاضر به آشتي با شوهر نشد و تمام کوشش خانواده در اين زمينه ناکام ماند. در اين ميان، ملا محمد تقي برغاني، عموي بزرگ و پدر شوهر طاهره، مورد حمله قرار گرفت و درگذشت. طاهره به اتّهام دست داشتن در قتل او بازداشت شد.
چندي نگذشت که از حبس خانگي و قزوين گريخت و راهي تهران شد. حدود يک سال مخفي ماند و سر انجام به سال 1848 به بدشت رفت و در نخستين کنگرهٌ بابيان نقشي عمده ايفا کرد. در بدشت بود که قره العين در عرصه هاي سنتاً مردانه حضور پيدا کرد و از چهره و صدا حجاب برداشت. آشوب و غوغايي بر پا شد. هر چند گروهي از مردان حمايتش کردند ولي گروهي ديگر به خشم آمدند و محل کنگره را ترک گفتند. برخي ملحدش خواندند
بعد از 22 روز، روستاييان اطراف نشست بدشت را بر هم زدند. طاهره بار ديگر از مخفي گاهي به مخفي گاهي ديگر گريخت تا سر انجام مأموران دولتي او را به جرم همدستي در قتل پدر شوهر بازداشت و راهي پايتخت کردند و پس از سؤ قصد ناموفق عليه ناصرالدينشاه، او را هنگامي که 36 سال بيش نداشت در پرده اي از سکوت و پنهان کاري به قتل رساندند
گام هاي استوار طاهره در راه دراز و دشوار آزادي به قيمت جانش تمام شد!. او جان خود را در اين راه باخت ولي ميراثي ناميرا بر جاي گذاشت. ميراثي که گروهي از آن در هراس بودند و هستند و در تخريب و تحريفش کوشيده اند و مي کوشند. ميراثي که صد و شصت سال است برچسب فتنه و آشوب بر آن زده اند.
لغت نامه هاي فارسي سليطه را زني تعريف مي کنند که "هرزه چانه و زبان دراز است." زني که بر "شوي خود چيره است." زني که حد و حدود نمي شناسد و لاجرم "فتنه بر مي انگيزد."
...به راستي، مگر طاهره چه گفته بود و چه کرده بود که اين چنين حيرت آور و وحشت زا بود؟ فراموش نکنيم که در زمان حيات کوتاهش، نه تنها مسلمانان، بلکه بابيان هم از درک رفتار و گفتار و خواسته هاي او عاجز بودند. در واقع در جواب به شکوه و شکايت بعضي از پيروان خود بود که باب به او لقب پر معناي "جناب طاهره" را داد و از او با شهامتي تحسين برانگيز پشتيباني و حمايت کرد.
... هيچ جاي شگفتي نيست که آزادي رفت و آمد يکي از شاخص هاي اصلي تجدد و از مفاد اعلاميهُ حقوق بشر است. مادهُ 13 اين پيمان بين المللي براي برقراري و تضمين حقوق برابر براي همهُ مردم "هر انساني را سزاوار و محق به داشتن آزادي جابه جايي يعني حرکت از نقطه اي به نقطه اي ديگرمي داند.
اين را اضافه کنم که اين تنها ايران نبود که آزادي بدون چون و چرا را از زن دريغ کرد. در بسياري جوامع زنانگي آرماني مترادف با سکون است. در زبان فارسي، زني که بي سبب در کوي و برزن حضور دارد هرجايي، ولگرد و خيابانگرد خوانده مي شود. در زبان فرانسه Femme Publique و در زبان انگليسي Street Walker به معناي زن روسپي است. حتي علامت زنانگي و مردانگي بر تحرک مرد و سکون زن تاکيد و تعميد دارد. آينهٌ ونوس، نماد زنانگي، ايستا و محبوس در آينه اي دستي است. ريشه در خاک دارد. نماد مردانگي، اسلحهٌ مارس، تيري رو به آسمان و در پرواز است.
...در زندگيش هم، قره العين دايم در حرکت بود. از شهري به شهري و از دياري به ديار ديگر مي رفت. زماني در قزوين، گاه در نجف و کربلا، روزي در نور، دگر روز در تهران و همدان، گاه در کرمانشاه و گاه در بدشت بود. و در فرهنگي که چنان از حرکت آزاد زنان بيمناک است که حتي تا به امروز براي صدور گذرنامه آنها را نيازمند اجازهٌ کتبي شوهر و قيم مي کند، طاهره سکون را نپذيرفت.
بايد حضور قره العين در بدشت را نقطهٌ آغازي براي جنبش زنان در ايران به شمار آورد.
آري، دوستان، همسر طاهره حق داشت در خوف و هراس باشد. اين حرکت هدفمندي که 160 سال پيش آغاز شد توقف ناپذير است".
چنان که ملاحظه مي شود ميلاني در سخنراني خود که در گويا نيوز منتشر شده دم خروس بي بي سي و صداي آمريکا را در پشتيباني از بهاييت و به تاراج رفتن بنياد خانواده در ايران آشکار کرده است. او از هر دري زده تا بي بند و باري و طلاق و گشت و گذار شبانه روزي در خيابانها و عدم تعهد به خانواده و حظور فردي در جمع مردان را آزادي زنان بنامد. هر چند واقعيتهاي موجود در ايران و جهان چنان دست و پاي او را بسته است که خود در نهايت به اين چيزيهايي که از آنها سخن مي راند کلماتي مانند هرزه را منتصب مي کند!.