به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، انرژي در جهان امروز يک عامل راهبردي است و اغلب کشورهاي جهان به خصوص آنها که به دنبال اعمال اراده و قدرت خود بر ديگر کشورها مي باشند از همين دريچه به مقوله انرژي مي نگرند. همان طوري که اين نگاه را مي توانيم از زمان هاي گذشته يعني دوران استعمار کهنه تا به امروز دنبال کنيم.

اينك كه انرژي هسته اي نيز در جهان گسترش يافته است، اين نگاه راهبردي در خصوص اين انرژي كه بدان به عنوان يك انرژي جايگزين در دو دهه آينده نگريسته مي شود، وجود دارد. درواقع از دو جهت انرژي هسته اي به عنوان يك انرژي راهبردي مورد توجه كشورهاي جهان قرار گرفته است. از يك سو انرژي هسته اي با توجه به محدوديت منابع و مناخذ انرژي فسيلي به عنوان تنها راهكار فعلي براي خروج از بحران انرژي در آينده مورد توجه است و از سوي ديگر هيچ كشوري نمي تواند اين ريسك را كند كه تنها از منابع انرژي خاصي استفاده كند و نيازش را فقط از يک منبع تأمين کند، ولو آنکه در آن کشور به فراواني يافت شود. مثلاً اگر در کشوري منابع آبي زياد است، به اين سمت نمي رود که انرژي برق خودش را فقط از آب تأمين کند. نگاه به آينده دور و از سوي ديگر جامع بودن دو وجه نگاه استراتژيك است كه امروزه كشورهاي بزرگ دنيا براي تامين نياز آينده خود در زمينه انرژي بايد بدان فكر و برنامه ريز كنند.
برنامه راهبردي كاخ سفيد براي قبضه بازار هستهاي جهان
آمريكا به عنوان يكي از اولين كشورهايي كه توانست به انرژي هسته اي دست پيدا كند و البته به عنوان يك ابرقدرت بينالمللي قطعا براي حفظ قدرت بايد در اين زمينه برنامه ريزي كند. آنان دو هدف كلي را در اين زمينه با توجه به حضور رقبايي مانند روسيه دنبال ميكنند. اولين هدف آمريكاييها كنترل ميزان استفاده از اين انرژي و حتي المقدور در صدد محدود ساختن كشورها در زمينه دستيابي به فناوري هستهاي هستند. دومين هدف آمريكاييها كه در سايه هدف اول دنبال ميشود تحت پوشش قرار دادن اين انرژي و كسب منفعت اقتصادي از راه ايجاد تاسيسات هستهاي در كشورماي ديگر است. درواقع به زبان ساده آمريكاييها با اين دو هدف ميخواهند بازار انرژي هستهاي را در انحصار خود در آورند و به اين موضوع را به عنوان راهبردي براي كنترل جهان در آينده مينگرند.
در اين زمينه مساله هستهاي كشورمان مثال بارزي از اين نوع سياست آمريكاست. آمريكاييها پيش از هر چيز ديگر در موضوع هستهاي ايران به نتيجه رسيدهاند كه در رقابت با رقيب سنتي خود يعني روسيه قافيه را باختهاند. از سوي ديگر تسلط ايرانيان به عنوان كشوري در تحريم كه همواره به خودكفايي و نه در سايه زندگي كردن فكر ميكند روياي آينده آمريكاييها را آشفته ساخته است.
آمريكا بدين لحاظ بسيار سختگيرانه در خصوص مساله هستهاي ايران برخورد ميكند؛ و همواره نسبت به صلحآميز بودن پرونده هستهاي ايران تشكيك ايجاد كرده است. مساله هستهاي كره شمالي نيز به همين طريق قابل تحليل است و همين موضوع بهانهاي شده است كه كاخ سفيد در زمين سفت سياستهاي هستهاي خود آهست گام بردارد تا امپرياليسم هستهاي خود را در جهان گسترش دهد.
جالب اينجاست اخيرا آمريكاييها قبول كردهاند كه به ويتنام دشمن سابق خود در جهت ساخت نخستين نيروگاه هستهاي خود را بسازد به شرط ان كه سوخت راكتور تحقيقاتي خود را به اورانيوم غني شده در سطح پائين تغيير دهد. اين درحالي است كه پيش از اين ژاپن قرار بود اين پروژه شركت كند و همچنين روسها نيز پيش از اقداماتي را براي ساخت رآكتور هسته اي اين كشور انجام داده اند و در پي اين تفاهم ويتنام اعلام آمادگي كرده است تا در راكتور تحقيقاتي خود كه ساخت روسيه است تغييراتي دهد و سوخت آن را از اورانيوم غني شده در سطح بالا به اورانيوم غني شده در سطح پائين تغيير دهد.
البته روسها نيز در اين زمينه اقداماتي انجام داده اند و در بحث انرژي هسته اي ورود داشته اند تا بدين ترتيب رقيب قدرتمند خود را تحت فشار قرار دهند. اي اين منظر بدقولي هاي روسيه در مورد نيروگاه هسته اي بوشهر نيز بدين خاطر بوده است که روسيه بتواند بازار ايران را کنترل و در اختيار داشته باشد و نيز از تکميل اين نيروگاه به عنوان اهرمي براي فشار به غرب و امريکا استفاده کند و البته روسيه نميخواست ايران به غني سازي بومي بپردازد و قادر باشد سوخت هسته اي توليد کند.در بحث موضوع هسته اي نيز روسيه با غرب بر سر بلوکه کردن راه ايراني ها در مسير دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي توافق دارد و ليکن مورد اختلاف ايندو بر سر نحوه مقابله با ايران است.
سند استراتژيك هستهاي آمريكا چه ميگويد؟
از اين رو آمريكا در سندي استراتژيك هسته اي خود كه در سال 2010 با نام اختصاري «سند NPR » منتشر شد. " بر مبناي اين سند اهداف استراتژي امنيت هستهاي امريکا عبارتند از:
1. ممانعت از اشاعه سلاح هستهاي و تروريسم هستهاي
2. پايين آوردن نقش سلاح هستهاي در استراتژي امنيت ملي امريکا
3. تامين بازدارندگي استراتژيک و ثبات از طريق نيروهاي هستهاي کمتر
4. تقويت بازدارندگي منطقهاي و اطمينان خاطر دادن به متحدين و شرکاي امريکا
5. تامين ايمني، امنيت و موثر بودن سلاحهاي هستهاي امريکا
در اين زمينه آمريكاييها با استفاده از دادن نمره امنيتي منفي به برخي از كشورهاي كه در حال هسته اي شدن هستند و البته در مقابل آنان قرار دارند سعي در محدود ساختن برنامه هسته اي اين كشورها كرده است كه كره شمالي و ايران از جمله اين كشورها هستند.
در توضيح تضمين امنيتي فوق آمده است :" چنانچه کشوري که مشمول تضمين امنيتي منفي باشد وعليه امريکا، متحدان و شرکاي امريکا سلاح شيميايي و بيولوژيک به کار ببرد، امريکا با سلاحهاي متعارف به آنها پاسخ خواهد داد.اما چنانچه کشورهاي هستهاي يا کشورهايي که مشمول تضمين امنيتي منفي امريکا نميشوند يعني کشورهايي که به تعهدات عدم اشاعه خود پايبند نيستند، با سلاحهاي متعارف، سلاحهاي شيميايي و بيولوژيک به امريکا، متحدين و شرکايش حمله کنند، در شرايط محدودي ممکن است امريکا براي سلاحهاي هستهاي خود نقشي قائل باشد. (صفحه VIII) "
در اين بخش از سند ادعا شده که " امريکا بر اساس محورهاي ذيل درصدد تقويت رژيم عدم اشاعه خواهد بود:
• به عقب راندن جاه طلبي هستهاي ايران و کره شمالي: ناديده انگاشتن عرف و تعهدات بين المللي توسط اين دو کشور به انزوا و فشار بينالمللي بيشتر عليه آنها منجر خواهد شد.
• به وجود آوردن عواقب براي عدم پاي بندي: اعضا نبايد بتوانند با خروج از NPT از عواقب پاي بندي خود بگريزند.
• جلوگيري از تجارت هستهاي حساس
• ارتقا استفاده صلح آميز از انرژي هستهاي: تقليل انگيزه براي کشورها که به دنبال چرخه سوخت بومي باشند، از طريق تضمين ارائه سوخت هستهاي به طرق مختلف"
اين سند به خوبي اهداف آمريكا در به انحصار درآوردن مساله هستهاي و همچنين عدم اشاعه دانش هستهاي خارج از منطقه امنيتي و تجاري اين كشور را نشان ميدهد. آمريكاييها در داخل كشور خود نيز به انرژي هستهاي و راهبردي جايگزين مي انديشند و براي استفاده مطلوب از آن تلاش مي كنند و حتي لابيهاي هستهاي در آمريكا وجود دارد كه برنامه ريزي بلند مدتي در اين زمينه انجام داده است.
لابي هستهاي يكي از قدرتمندترين لابيهاي امريكا
اصليترين و مؤثرترين گروه لابي در صنعت هستهاي آمريکا، مؤسسه انرژي هستهاي آمريکا (NEI) ميباشد. NEI يک سازمان سياستگذاري درخصوص صنعت و تکنولوژي هستهاي است که در فرآيند سياستگذاري هم در سطح داخلي و ملي و هم در سطح بينالمللي فعاليت ميکند. اين سازمان بيش از 280 شرکت عضو در 15 کشور جهان دارد که شامل کمپانيهاي فعال در بخش تأسيسات هستهاي، شرکتهاي طراحي و مهندسي، ارائهدهندگان سوخت و اتحاديههاي کارگري ميباشد. هدف NEI، تضمين سياستگذاريهايي است که استفاده بهينه از انرژي و تکنولوژي هستهاي در آمريکا و جهان را فراهم ميسازد. اين سازمان بال تبليغاتي صنعت هستهاي آمريکا محسوب ميشود که سالانه ميليونها دلار براي مهندسي افکار عمومي هزينه ميکند. حوزه نفوذ لابي NEI، کنگره، کاخ سفيد، NRC، وزارتخانههاي انرژي، دفاع، خارجه، بازرگاني، آژانس حفاظت محيط زيست و مجموعهاي گسترده از شرکتها و مؤسسات را دربرميگيرد.
به اين جهت مساله هسته اي در آمريكا به عنوان يك موضوع راهبردي در زمينه مديريت انرژي جهان محسوب مي شود كه سعي دارد ديگر كشورها را مطيع اوامر هستهاي اين كشور كند و از اين لحاظ سلطه خود را بر جهان حفظ كند.
منبع:مهر