به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار ، روزنامه شرق نوشت: تهران شهر عجيبي است. شايد اگر سردرد داشته باشيد و شايد براي پيداکردن يک «استامينوفن» مجبور باشيد بهچندين داروخانه مراجعه کنيد ولي براي يافتن کالاهايي که فروش و حمل آنها سالها جرم کيفري دارد و حتي در نهايت شايد سرتان را بالايدار ببرد با چند پرسش ساده ميتوانيد مرکز فروش و فروشندههاي آنها را پيدا کنيد.
گفته ميشود فقط در تهران ماهانه ميلياردهاتومان فروش انواع موادمخدر بهصورت خرد و کلان انجام ميشود بنابراين مخدرها سهم بزرگي از قاچاق کالاي غيرقانوني را به خود اختصاص ميدهند. براي آگاهي از قيمت موادمخدر بايد از يک مصرفکننده کمک بگيرم و از آنجا که دوستانم ميدانند خبرنگار براي گزارشش ممکن است منبع خبري خود را هم افشا کند جلب اعتمادشان سخت است در نهايت يکي از دوستانم حاضر به همکاري ميشود.
با هم راهي فلکه دوم صادقيه (آرياشهر) ميشويم. در طول مسير با يکي از ساقيهاي آشنا تماس ميگيرد و ميگويد که با همراه ميآيد و به پيشنهاد من ماجراي گزارش را هم توضيح ميدهد و البته ساقي با روي باز از حرفزدن با من استقبال ميکند. نزديک پاساژ پرديس فلکه اول صادقيه ساقي را سوار ميکنيم برخلاف فيلمها يا گزارشهاي مستند، ساقي که نامش عادل است لباس مرتبي دارد و در برخورد اول سعي ميکند مودب باشد. همراه او به بلوار مرزداران ميرويم تا جنس يکي از مشتريان را تحويل دهد. در مسير اول به او اشاره ميکنم که خبرنگار اجتماعي نيستم و بهدنبال کسب اطلاع از وضعيت اين کسبوکار غيرقانوني هستم.
عادل ميگويد در آرياشهر بين فلکه دوم تا ورودي بزرگراه جلال آل احمد حدود 25 ساقي اصلي پراکنده هستند و هرکدام هم جنس مخصوصبهخود را دارند. عادل، ساقي کوکايين است. به قول او، سرور همه توهميها. عادل 22سال دارد و ميگويد دو نوع کوک - کوکايين- تحويل مشتري ميدهد اولي بيس نشده که 70هزارتومان و دومي بيس شده که تا 150هزارتومان قيمت دارد. آنگونه که او توضيح ميدهد، نوع جنس فرقي با هم ندارد فقط بيس شده، فرآوري شده و ريز شده است و آماده مصرف در حالي که نوع غيربيسشده را بايد خود مصرف،کننده آماده مصرف کند. عادل يکي از پکهايش را نشانم ميدهد که پلمب شده است. از او سوال ميکنم از نحوه ورود اين ماده خبر دارد؟ ميگويد فروشنده دست چندم است ولي ميداند که کوکايين به دليل قيمت بالا مشتري خاص دارد و کمتر وارد ميشود و باز هم ادامه ميدهد که اين ماده مخدر نسبت به ديگر مواد سود بيشتري دارد. او روزانه تا پنج پک ميفروشد و از هر نوع بيسشده هفتهزارتومان سهم او ميشود. عادل ادامه ميدهد، هر هفته يک پرادو همراه با يک پژو 405 کوک آن هفته را به فروشنده ميدهند و اگر فروشنده جنسش در ميان هفته تمام شد بايد تا جمعهشب صبر کند چون فروشندگان خرد هيچ شماره تماسي از فروشندگان کلان ندارند. به غير از عادل سهنفر ديگر هم در آرياشهر فروشنده کوکايين هستند.
عادل ميگويد: «ترجيح ميدهم آنها را نشناسم و انگشت تو لونه زنبور نکنم!» درآمد ماهانه او بين يک تا يکونيم ميليونتومان است که با توجه به ريسک بالاي کار رقم قابلتوجهي نيست. با دوستم به آرياشهر برميگرديم و اينبار پياده مسير بين فلکه دوم تا ورودي اتوبان جلال را طي ميکنيم. عادل تا سر پايانه تاکسيراني شمالي ميدان با ما همراهي ميکند. در بين راه به چندنفر اشاره ميکند و ميگويد آنها هم ساقي هستند. در آخر از عادل ميپرسم کوک از چه راههايي وارد کشور ميشود و او ميگويد: «کوکايين معمولا از چابهار و از راه دريا از ميانمار به صورت عمده وارد ميشود و در ايران پک ميشود.» عادل يکي از ساقيان شيشه را به ما معرفي ميکند و ميرود.
بهزاد برخلاف عادل راحت حرف نميزند و ترس و محافظهکاري را ميشود در بين حرفهايش احساس کرد. او ميگويد: «شيشه صوتي بين هفت تا 10هزارتومان است البته الان برخلاف قبل بيشتر خريد به صورت ربع، نيم يا يک گرم انجام ميشود که قيمت آن بين 45 تا 70هزار تومان است. او اشاره ميکند تا سال قبل، اکثر شيشه ايران در آشپزخانهها يا به قول او لابراتوارهاي خانگي توليد ميشد که پس از طرح ضربتي شناسايي اين مکانها توسط پليس، بازهم شاهد حضور شيشه تايلندي به صورت پکهاي يکگرمي يا سنگهاي کريستال پنجگرمي هستيم و البته اشاره ميکند بعضي از ساقيها شيشه يا همان اسيد ايراني را هم ميفروشند که با پنجهزارتومان هم ميتوان آن را خريد.» او روزانه حدود دوگرم شيشه ميفروشد و راجع به نحوه تهيه آن حاضر به توضيح نميشود.
بهزاد از ساعت 12 ظهر تا هشت شب در محل خاص خود به مشتريان حضوري شيشه ميفروشد و ماهانه نزديک به دوميليون تومان از اين راه درآمد دارد. در اين ميان براي استفاده شيشه، لولههاي شيشهاي هم در تهران توليد ميشود که «پايپ» نام دارد و قيمتش از سههزارتومان تا 20هزارتومان متغير است. دليل تفاوت قيمت آن هم در يکبار مصرف بودن يا نشکن بودن (همان پريکس بودن!) يا در حوضچههايي است که دارد. حوضچه هم براي اين است که از هدررفتن دود شيشه جلوگيري ميکند و به قول مصرفکنندگان شيشه، سوخت نميشود.
بهزاد ميگويد: «روزانه نزديک به 20پايپ در اين محل به فروش ميرسد.» او از سنگ شيشههاي جديد ژاپني هم تعريف ميکند که گرمي 120هزارتومان به فروش ميرسد و گيرايي بيشتري نسبت به شيشه ايراني يا تايلندي دارد گرچه بسيار ناياب است و در اين محل هم به فروش نميرسد در اين ميان دوستم به عدهاي موتورسوار در کنار ميدان اشاره ميکند و ميگويد: «اينها پيک ساقيهاي آرياشهر هستند اگر مصرفکنندهاي نتوانست حضوري بيايد با ساقي هماهنگ ميکند تا توسط اين موتورسوارها جنس به آدرسي که ميخواهد ارسال شود.» او ميگويد صبح 10 نفر هستند، ولي در حال حاضر چهارنفر بيشتر نيستند، حتما جنس براي مشتري بردهاند. او از امينبودن آنها و از اعتماد بالايي که ساقيها به آنها دارند هم سخن ميگويد.
اما از اين مواد که بگذريم به نشئهجات ميرسيم؛ گرچه نسبت به توهمزاها کمتر بين جوانان ايراني طرفدار دارد ولي ترياک هم فروش بالايي در تهران دارد. با يک ساقي ترياک تلفني صحبت ميکنم او حرفهاي جالبي در اين مورد دارد. او اشاره ميکند: «از وقتي که آمريکا در مرز بين ايران و افغانستان مستقر شده و سپاه پاسداران هم نظارتش را بر قاچاقچيان افغان بيشتر کرده، شاهد حضور ترياک چيني در بازار هستيم. او ميگويد: چين به دليل مرز مشترک با افغانستان به کشت اين مواد رو آورده و به صورت گسترده آن را ترانزيت ميکند. او قيمت ترياک را گرمي چهار تا چهارهزارو500 تومان اعلام ميکند و البته اشاره ميکند که اگر به صورت کيلويي خريده شود تا سههزارو500 تومان هم پايين ميآيد.»
او از يک نوع ترياک به نام «سلطان» هم نام ميبرد که گرمي هفتهزارتومان است و ظاهرا گل ترياک است و اعياننشينها بيشتر از آن مصرف ميکنند. او به هرويين چيني هم اشاره ميکند که مستقيم به صورت پودر در چين توليد و در ايران توزيع ميشود و 24هزارتومان قيمت دارد. او ميگويد ماهي نزديک به پنجميليون تومان درآمد دارد.
از ديگر موادمخدر پر مصرف در تهران علف يا همان ماريجوانا است که در سالهاي اخير بسيار هم بين جوانها رايج شده است. قيمت گل ماري که از افغانستان وارد ميشود گرمي 40هزارتومان است و نوعهاي مختلف دارد که بعضي توهم آرام (اسلو) و بعضي توهمهاي هيجاني دارد و نوع دوم تا گرمي 50هزارتومان هم به فروش ميرسد. فروشندگان خرد در بازار علف بسيار زياد هستند بنابراين به فروشنده کلاني نرسيدم تا از درآمد ماهانهاش بپرسم.
به گفته رييسپليس ناجا، سالانه حدود 600 تن موادمخدر در ايران کشف ميشود. به گفته منابع آگاه، سالانه حدود دوهزارتن انواع موادمخدر در ايران مصرف ميشود. دکتر شميسا، جامعهشناس که مطالعات اقتصادي در ايران انجام ميدهد يکي از دلايل گرايش جوانان به ساقيگري و فروش موادمخدر با وجود ريسک بالاي اين کار را بيکاري و همچنين حمايت قاچاقچيان کلان در صورت دستگيري آنها بيان ميکند و از تبديلشدن اين شغل به يک شغل امن خبر ميدهد که حداقل درآمد يک ميليوني را نصيب فروشندگان خرد آن ميکند.
علف در رتبه اول مصرف و بعد از آن شيشه در رتبه دوم مصرف در ايران قرار دارند. بهزاد، ساقي شيشه ميگويد: «کسي را ميشناختم که با 20ميليونتومان يک لابراتور شيشه در خانه خود راه انداخت و پس از 60ماه فقط نزديک به 90ميليونتومان سود کرد.» او ميگويد ماده اصلي شيشه خانگي آنتيهيستامين است که بيشتر فروشندگان دارو در ناصرخسرو به فروش آن به توليدکنندگان شيشه ميپردازند.
کيوسکدار مطبوعاتي نزديک پايانه تاکسيراني آرياشهر با نگراني تاکيد ميکند: «بارها با اين ساقيها درگير شدم و حتي يکبار از آنها چاقو خوردم ولي ظاهرا قدرت آنها بيشتر از اين حرفهاست و مدتهاست بيخيال آنها شدم. او ميگويد اگر از ساعت 11 صبح هر روز به مدت يک هفته هر روز در اين محل حاضر شوي ميتواني به راحتي آنها را شناسايي کني. حتي سال گذشته يکي از آنها خواست تا من مواد را در کيوسکم انبار کنم و در قبالش روزانه صدهزارتومان به من بدهد که من مخالفت کردم.
ترياک چيني، ساقيان اتوکشيده، پيک موتوري موادمخدر، درآمد ماهانه دوميليونتومان براي يک جوان 22ساله و آرياشهر بورس موادمخدر! با فهميدن اين موارد، شب در توهمي فروميروم و تصميم ميگيرم هرجور شده بتوانم با يکي از قاچاقچيان اصلي صحبت کنم و از ميزان درآمد او با اطلاع شوم، تصميمي که سخت و شايد خطرناک باشد.