به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، تازه ميفهمم چرا بعضي احرار بيقيد و بند عالم، کيلومترها جلوتر از خود ما، اين سو و آن سو عنوان ميکنند که «اگر فقط يک کشور حق استفاده از سلاح هستهاي داشته باشد، جمهوري اسلامي ايران است!» آخر، بر اساس آنچه تنشزدايي يا رفع تحريم يا تعامل با طرف حساب اصلي يا انعطاف حکيمانه خوانده شد، رفتيم و بخشي از يک برند 35 ساله، قسمي از يک غرور 35 ساله، پارهاي از يک افتخار 35 ساله و تکهاي از يک پز 35 ساله را دو دستي تقديم دشمن کرديم که دقيقاً چه بشود؟! که مشاور ارشد کاخ سفيد بگويد «امريکا به ايران حق غنيسازي نميدهد؟!» که حکومتيترين روزنامه يانکيها تيتر يک کند «شرطهاي امريکا براي حذف تحريم (بخوانيد حذف بخش کوچکي از تحريم) ـ ايران را دچار شوک ميکند؟!» که حتي بابت «زنگ اول» اين همه بکشمکش داشته باشيم؟! که جناب اوباما هنوز تلفن خود با روحاني را قطع نکرده، بيايد نزد خبرنگاران و با نيشي باز تا بناگوش اعلام کند که «همين الان با پرزيدنت روحاني تلفني صحبت کردم؟!» که يعني «غرور 35 ساله جمهوري اسلامي را شکستم؟!» که يعني «تمام شد! عاقبت، هم وزراي خارجه ايران و امريکا ديدار تصويري داشتند، هم رؤساي جمهور انقلاب بزرگ و شيطان بزرگ، ديدار صوتي؟!» که يعني «جمهوري اسلامي هم دست آخر آمد نشست پاي ميز مذاکره با ما؟!» بعد هم پيروزمندانه و خندهکنان اعلام دارد که «اسرائيل همچنان خط قرمز ماست و ما از حقوق اسرائيل نميگذريم و پاي منافع اسرائيل ايستادهايم و اسرائيل را در جريان چون و چراي اين ديدار قرار خواهيم داد و... البته ايران نبايد از سوريه دفاع کند؟!» آري، تازه ميفهمم چرا بعضي احرار بيقيد و بند عالم، کيلومترها جلوتر از خود ما، اين سو و آن سو عنوان ميکنند که «به چه حقي همه دشمنان جمهوري اسلامي بايد بمب اتم داشته باشند، اما ايران نداشته باشد؟! چرا اسرائيل بايد زرادخانه اتمي داشته باشد، کلاهک هستهاي داشته باشد، اما جمهوري اسلامي نه؟! مگر سلاح اتمي، سلاحي براي پز دادن و استفاده نکردن، سلاحي براي بازدارندگي نيست؟ خب، ايران هم داشته باشد! البته آن رژيم که تقواي اتمي نداشت و ناکازاکي و هيروشيما را با خاک يکسان کرد، رژيم امريکا بود، نه ايران! رهبر ديني، معنوي و در عين حال سياسي جمهوري اسلامي و فتواي ناب و خالص ايشان نشان ميدهد که اگر فقط يک کشور بخواهد بمب اتم داشته باشد اما به دليل تقواي اتمي هرگز سراغ آن نرود، جمهوري اسلامي است. اگر اسرائيل بدون هيچ فتوايي و بدون هيچ تقوايي بمب اتم دارد، چرا ايران با وجود فتوا و تقوا، بمب اتم را لااقل براي بازدارندگي در اختيار نداشته باشد؟! اگر فقط يک بمب اتم، قادر است خيال دنيا را بابت عدماستفاده اسرائيل از سلاحهاي هستهاياش ايمن و آسوده نگه دارد، بمب اتم ايران است. ايران زيادي دارد نيني به لالاي NPT ميگذارد! ايران زيادي دارد رواداري به خرج ميدهد! تهران بايد با استناد به اظهارات تهديداتآميز و هميشگي تلآويو و ايضاً با استناد به همين تحريمهاي واشنگتن، رسماً اعلام کند که اگر ايران را بدون بمب اتم ميخواهيد، اسرائيل هم بايد همه سلاحهاي هستهاياش را نابود کند.» ما قدر مسلم با زاويه اين نگاه اساساً مخالفيم اما لاجرم ايشان را درک ميکنيم که عصباني از سلطهگران عالم، چنين توقعي از جمهوري اسلامي داشته باشند! قطعاً خواستهشان را عملي نخواهيم کرد اما خوب ميدانيم چرا به وادي اين تحليل افتادهاند! حرف حساب ما اين است:«اصولاً صرف نظر از مناسبات جهاني، سلاحهاي کشتار جمعي به ويژه اتمي و شيميايي را حرام ميدانيم، صرف داشتنش را، چه رسد به استفاده کردن از آن.»
سال گذشته در نيويورک، از افراد هتل ما، عاقله مردي بود ايراني که همسر امريکايي داشت. او و فرزندانش مرتضي و مريم در گروه مترجمان سازمان ملل کار ميکردند اما هنگام حضور نمايندگان ايران در نيويورک، مستقر در هتل ايرانيها ميشدند و کمک حال جماعت ايراني. محمد از بچههاي وزارت خارجه نبود، اصلاً خيلي عاشق چشم و ابروي جمهوري اسلامي نبود و نقدها داشت، بعضاً تند و تيز. ميگفت:«من 40 سال است که اينجا مستقرم و چهار سال يک بار بلکه پنج سال يک بار به ايران ميآيم. هيچ وقت همراه انقلاب نبوده و حالا هم خيلي نيستم، اما آنقدر در کارم پشتکار و مهارت و لااقل حس ميهندوستي داشتهام که تا اينجا پيشرفت کنم. سعيام بر اين بوده که با تخصص بيشتر، کمي تعهد خود را جبران کنم و الان هم NGO وار در خدمت شما هستم و با حفظ استقلال از حاکميت و. . .»خلاصه از اين حرفها! روز آخر سفر اما محمد به من گفت:«از يک چيز اين احمدينژاد خوشم ميآيد که هفت بار آمد سازمان ملل، يک بار برند شما را نفروخت. حال هولوکاست را گرفت، حال صهيونيسم را گرفت، يک بار برندتان را نفروخت». پرسيدم «برند؟! کدام برند؟!» گفت:«يک کشوري هم هست به اسم جمهوري اسلامي ايران که ابرقدرتي به نام امريکا را به پشيزي نميگيرد. ضعيفتر هم که نشده هيچي، کلي هم پيشرفت کرده! بر عکس دشمن خود امريکا. خب، اين يک برند است. اصلاً برند يعني همين». به محمد گفتم:«اين برند چند ميارزد به نظر تو؟!» گفت:«قيمت که رويش نميشود گذاشت اما امريکا اگر همه تحريمها را بيهيچ امتيازي از سوي طرف ايراني بردارد، به هستهاي ايران کاري نداشته باشد، اموال بلوکه شده را برگرداند، رابطهاش با اسرائيل را هم کم کند، در ازاي اين همه امتياز امريکا، شما فقط اين برند 35تان را آن هم در سطح وزراي خارجه بفروشيد، باز به خدا نميتوانم بگويم شما برد کردهايد! اين خيلي برند است آقا.»
من اگر به آن احرار بيقيد و بند حق ندهم، لاجرم دوست دارم سر بر سينه اين حر بيقيد و بند بگذارم اين روزها... اما محمدجان! فقط دليلي هفت ساله به نام «آرميتا رضايينژاد» کافي است که ما آدم حساب نکنيم اوباما را.
منبع:دانا