يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
قطعاً يک انتساب محتواگرايانه است و به عبارتي از اولين سالي که اين انتساب سند خورد، به صراحت اعلام شد که از اين پس دولت هاي مستقر در نظام جمهوري اسلامي بايستي متاثر از الگوي مديريتي و فکري اين دو شهيد بزرگوار متجلي شوند!
الگويي که نجات بخش دولت ها در کرسي هاي قدرت و راهگشاي بن بست ها در بحران هاي مديريت است و يا همانند حبل المتين تقوا و تواضع است که مي تواند مانع سقوط دولتها و دولت مردها به پرتگاههاي معصوميت هاي از دست رفته باشد!
دولت هاي شهيدان رجايي و باهنر براي هميشه به شاخص ها و معيارهاي مورد پسند امام راحل و همه ياران آن رهبر کبير واقع شده و تخطي از آن مرام ها و معيارها، کژروي آشکار از آرمان هاي انقلاب اسلامي است!
شاخص هاي بارز دولت هاي اين دو شهيد بزرگوار عبارتند از:
1-مکتبي بودن و ولايي بودن در اوج دين گريزي ها و دين ستيزي ها
2-مردمي بودن و ساده زيستي در اوج تجمل گرايي ها و بيگانه نوازي ها
3-خادم بودن و خستگي ناپذيري در اوج مشکلات و نابساماني ها
4-خالص بودن و صداقت داشتن در اوج پيچيدگي ها و ناجوانمردي ها
5-استقامت ورزيدن و دلسردناپذيري در اوج فشارها و تخريب شخصيت ها
فلذاست که نمي توان مکتبي بود و اما با ولايت زاويه داشت! نمي توان مردمي بود و اما ساده زيست نبود! نمي توان خادم بود و اما زود احساس خستگي کرد! نمي توان خالص بود و اما صداقت نداشت و خلاصه اينکه نمي توان مدعي استقامت بود و اما نسبت به ناملايمتي ها احساس دلسردي داشت!
يعني دولت غيرولايي، مکتبي نيست، دولت تجمل گرا، مردمي نيست، دولت کم انگيزه، خادم نيست، دولت دروغ گو، خالص نيست و نهايت اينکه، دولت دلسرد، مقاوم نيست و نمي تواند از مصاديق "فَاستَقِم کَما اُمِرت" باشد!
يدک کشيدن نام شهيدان رجايي و باهنر، کار آساني است و افراد قابل توجهي نيز در راس و بدنه دولت هاي پس از شهادت رجايي و باهنر يا توسط خودشان و يا اطرافيان شان به اين دو شهيد عزيز نسبت داده شده اند و علاوه بر آنها حتي در بين نامزدهاي انتخاباتي نيز خيلي ها با شبيه سازي از خود به اين دو نام دلنشين متمسک شده اند، اما رجايي و باهنر بودن به آساني اين ادعاهاي شفاهي يا کتبي و مجازي نيست، بلکه دشواري اش به اندازه اي است که گاهي با همه ادا و اطوارها، حتي در دل يک شهروند هم راهي و جايي نداشته و ندارند!
دولت يازدهم، دولت نوپا و تازه نفس و به تعبير شخص رئيس جمهور، دولتي نوسفر است و راه درازي در پيش دارد و طبعاً بايستي از هفته دولت امسال، بيشتر بهره برداري کرده و توشه سفرش را پُرتَر نمايد!
در هفته دولت، دولت مستقر بايستي جامعه را با تمام مشکلات و معضلات و مطالبات و انتظارات رسد کرده و دولت را با تمام امکانات و اختيارات و مقدورات در خدمت اين مردم قرار دهد تا اين دو نهاد متصل، منفصل نشده و شکاف ماندگاري بين آنها ملحوظ نگردد!
هفته گراميداشت دولت، هفته دولت شناسي از سوي مردم، آشنايي بيشتر با مشکلات مديريت جامعه، آگاهي آماري از عملکردهاي اجرايي در ابعاد اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي، تقويت همه جانبه احساس همدلي و حمايت و نيز توسعه تاثيرگذار عمليات مشارکت مردم در برنامه هاي کلان و اساسي دولت است.
بدترين حالت ارتباطي در يک جامعه مدني بين نظام حاکم و مردم اين است که دولت و ملت زبان هم را نفهمند و هر کدام بخواهند در فشارنده ترين حالت، ساز خود را زده و حرف خود را به کرسي بنشانند و شرايط را به انسداد بکشانند و زيباترين حالت، حاکميت تفاهم و تعامل است که در فضاي دو سويه همدلي و فهم متقابل، همکاري و همراهي نيز شکل مي گيرد و مطالبات، متعادل شده و افراطها و تفريطها به اعتدال مبدل مي شوند!
هفته دولت، هفته شفاف سازي و آشکار نمودن برخي اسرار پشت پرده و زمينه سازي براي عبور از بن بست ها و بن بست نماهاست و دولت بايد به تناسب ظرفيت شناسي از افکار عمومي، برخي از حقايق و واقعيات را تبيين کرده تا بتواند برخي از انتظارات نابجا را پائين آورده و برخي از عادت هاي نادرست را تعطيل و يا تصحيح کند!
هفته دولت، هفته گزارش کار دولت به مردم است تا مردم بتوانند در نگاهي مقايسه اي و مطالبه اي، توان سنجي نموده و نمره مورد نظر خود را به دولت بدهند و نهايتاً تکليف خود را براي مشارکت هاي ميداني و نيز رويکردهاي انتخاباتي روشن سازند!
هفته دولت، هفته تعيين فاصله بين ادعاها و عملکردهاست و طي آن مردم با ورود به ضيافت کاري دولت، سهم شهروندي خود را در دو کفه حق و وظيفه يافته و حدود و ثغور مرابطه خود را شناخته و حداقل تا يکسال، آينده اين تفاهم نامه نانوشته را مي توانند در چشم انداز خود تعبيه کنند!
در پايان يادآور مي گردد که نظر به قرار داشتن دولت يازدهم در ماه آغازين شروع بکار، هفته دولت امسال، استثنائاً هفته گزارش کار نبوده، بلکه مي توان اين هفته را هفته افزايش شناخت و ارائه مطالبات و تعيين انتظارات متقابل دولت و مردم تلقي کرد و با اين تذکر که مشکلات مردم بسيار زياد بوده و در برخي موارد از ظرف تحمل مردم لبريز نيز شده است، باز هم منصفانه مي توان همه چيز را به ماههاي بعد واگذار کرد و صبورانه به انتظار نشست تا آستين هاي همتي که خادمانه بالا رفته اند، به کمک خود مردم، کليد تدبيري براي قفل هاي لجوجِ بيکاري و گراني و تحريم و تورم و نيز تزريق اميدي به کالبد جامعه و مردم باشند!
صادقعلي رنجبر-عضو هيئت علمي دانشگاه