پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115352
رياست جمهوري عرصه‌ خدمت است نه کرسي قدرت
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 667

به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از نافع، نگاه مردم دنيا به جايگاه رياست‌جمهوري يقينا تفاوت‌هاي عمده اي با ديدگاه ايرانيان دارد، بويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي؛ چرا که با پيروزي انقلاب اسلامي ادبيات جديدي به دنياي امروز ورود پيدا کرد، علي‌الخصوص در وادي سياست و ادراه‌ي جامعه. فارغ از اين مسئله،ادبيات سياسيون و دولتمردان يک نظام سياسي و نوع عملکرد آنها همواره طيف متنوعي از تصورات و پندارها را در مورد عرصه‌ي رياست جمهوري، بوجود آورده است. نوعا هرگاه مسئولان يک کشور رفتاري را در پيش گرفته و به آن خو کنند، مردم نيز به تاسي از آنها همانگونه رفتار خواهند کرد.اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايند:((الناس علي دين ملوکهم)).مردمان بر دين حاکمانشان هستند!

اين جريان در تاريخ سي و پنج ساله‌ي انقلاب اسلامي ما هم به شکلي رخ داد. هر چند برخي به اين مسئله اعتقاد نداشته و آنرا نمي‌پذيرند ليکن گذر زمان صحت و سقم آن را بر همگان روشن ساخته است و کسي نمي‌تواند منکر آن گردد!

در دوره‌ي بني صدر بدليل خيانت‌ها و رويکرد ضد‌انقلابي شخص رئيس‌جمهور و نيز نوپائي انقلاب و به تبع آن عدم شناخت صحيح جامعه از منصب رياست‌جمهوري و حساسيت‌هاي آن، مردم فرصت آنرا نيافتند که به دريافت روشن و برداشت دقيقي از اين جايگاه دست يابند!

بعد از دوران سياه بني صدر و روي کار آمدن شخصيت انقلابي و خدومي مثل شهيد رجائي(ره) بعنوان رئيس‌جمهور منتخب ملت و البته افزايش بصيرت و آگاهي مردم در جريان برخورد با حوادث و فتنه‌هاي اوايل انقلاب، مردم توانستند به درک بهتر و عميق‌تري از مسند رياست جمهوري آن هم همسو با مرام و ارزش‌هاي انقلابي برسند و رئيس‌جمهور در ميان ايشان بعنوان يک خادم جهادگر و انقلابي شناخته شود، هر چند که مدت رياست‌جمهوري آن شهيد بزرگوار کوتاه بود و دست ظالم استکبارجهاني رجائي خدوم را از دامن انقلاب و ملت برچيد و او را بسوي پروردگارش رهسپار نمود اما همين دوران اندک هم کافي بود تا رجايي براي هميشه در قلوب مردم جاودانه شود.

نگاه خدمتگذاري تا حدودي در دوران رياست جمهوري حضرت آقا بدليل فضاي انقلابي دوران دفاع مقدس و نيز حضور ايشان بعنوان رئيس‌جمهور محبوب در راس هيئت دولت نيز بر جامعه حکمفرما بود!

بعد از رحلت حضرت امام خميني(ره) انقلاب اسلامي وارد مرحله‌ي تازه‌اي شد. در اين دوران به علت رويکردها و رفتارهاي سياسيون و دولتمردان جديد تا مدتها گفتمان حاکم بر مجموعه‌ي دولت از گفتمان خدمتگذاري و کار جهادي فاصله گرفت و به سمت و سوئي نادرست سوق يافت!

در دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني به تدريج گفتمان اشرافيت و رفاه طلبي هيئت دولت و بدنبال آن کشور را فرا‌گرفت. حاکميت اشرافيگري باعث ظهور و بروز پديده‌اي نو و البته بسيار زشت به نام ((آقازادگي)) شد!

اين مسئله بخصوص در شخص رئيسجمهور وقت و خاندان وي بوضوح عينيت يافت به گونه اي که هنوز بعد از گذشت ساليان دور، بزرگترين نماد آقازادگي و اشرافيت در کشور، فرزندان آقاي هاشمي رفسنجاني و شخص وي شناخته مي‌شوند!

متاسفانه ثمره‌ي چنين گفتماني که با توسعه‌محوري ناهمگون و لجام گسيخته که از اصلي‌ترين سياست‌هاي دولت وقت بود- تلفيق يافته و پيدايش پديده‌ي اسفناک ((شکاف عميق طبقاتي)) بود که آثار مخرب و بعضا جبران ناپذير اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... را بدنبال خود داشت و هنوز که هنوز است ملت ايران با تبعات آن دست و پنجه نرم مي‌کنند. حتي بسياري بر اين باورند که مشکلات اقتصادي امروز ناشي از همان سياست‌هاي غلط و ناعادلانه‌ي دولت سازندگي است.

در دوران رياست‌جمهوري آقاي خاتمي نيز مطابق انتظار گفتمان جديد ديگري از درون دولت سربرآورد که علاوه بر اشرافيگري، دوري‌گزيدن از متن مردم و سياست‌زدگي و نيز پشت‌کردن به ارزش‌هاي انقلاب‌اسلامي و خودباختگي مهم‌ترين شاخصه‌هاي آن بودند که البته در قالب فريبنده‌ي اصلاح‌طلبي رخ نموده و داعيه‌ي انقلابي‌گري نيز داشت!

اصلاح طلبي‌اي که هيچ‌گاه تعريف روشن و واضحي براي آن، از سوي سران اصلاحات ارائه نشد تا جائي که حتي رهبر‌انقلاب را به سخن‌گفتن واداشت و ايشان با طرح مسئله‌ي ((اصلاحات آمريکايي)) و تعريف شاخصه‌هاي آن، خطر ظهور آنرا گوشزد کرده و رسما خواهان مرزبندي اصلاح‌طلبان با اين نوع اصلاح‌طلبي شدند.

خطري که گذر‌زمان واقعيت آنرا به عينه آشکار ساخت و هم آنجايي که سران اصلاحات و هم‌پياله‌گانشان، با همراهي همه جانبه‌ي شخص خاتمي، کمر همت به نابودي شعائر اسلام و انقلاب و استحاله‌ي آرمان‌ها و ارزشهاي آن بسته بودند!کار تا آنجا پيش رفت که حتي در دوره‌اي مردم از ابراز و اظهار شعارها و ارزشهاي انقلابي‌شان در جامعه شرم داشتند و مي‌رفت که فرهنگ و هويت ملي و اسلامي به قهقرا برود!

بعدها هم همين اصلاح‌طلبان در فتنه‌ي ننگين ?? حاضر به پذيرش راي ملت نشده و خيابانها را صحنه‌ي جاه‌طلبي‌ها و آشوب‌آفريني‌هايشان ساختند و دست در دست دشمنان قسم خورده‌ي انقلاب و ملت وقيحانه تا براندازي نظام مقدس اسلامي پيش رفتند. اما انگار از ياد برده بودند که:((و مکروا و مکرو الله والله خيرالماکرين)).

شايد وجه مشترک هر دو دولت سازندگي و اصلاحات، قدرت‌طلبي سران آنها بود که از هر وسيله‌اي براي دست يافتن به مناصب قدرت استفاده نمودند، منتها هر کدام به شيوه‌اي متفاوت.گويا آنها اينگونه مي‌پنداشتند که کرسي رياست‌جمهوري جايگاهي براي تحقق بخشيدن به آرزوهاي شخصي و مطامع فردي‌شان است.

آقاي خاتمي و حلقه‌ي يارانش هيچ‌گاه نتوانستند و البته نخواستند که ادعاها و خواسته‌هايشان را در مجامع علمي و محافل سياسي و از طرق قانوني مطرح نموده و پيگيري نمايند؛ چرا‌که حتي خودشان هم مي‌دانستند خواسته‌هايشان به هيچ عنوان مشروع نبوده و در هيچ نهاد علمي و قانوني قابل دفاع نيست به همين جهت متوسل به جايگاه دولت و رياست‌جمهوري شدند و با قدرتي که اين عرصه در اختيارشان مي‌گذاشت، بدنبال پياده‌کردن اهداف نا مشروعشان بودند و در واقع مي‌خواستند به نحوي آنها را به مردم و کشور تحميل کنند!

اين در حالي است که اختيارات رئيس‌جمهور و قدرت و ضمانت اجرائي که قانون براي او در نظر گرفته است، فقط بايد در جهت تامين نيازها و توسعه و آباداني کشور و نيز خدمت‌رساني به مردم و اعتلاي‌انقلاب‌اسلامي بکار گرفته شود. اما آقايان هاشمي و خاتمي دقيقا ضد اين اصل عمل کردند و از اين قدرت بيشتر در جهت تامين منافع شخصي‌شان بهره بردند!

البته قصد ما سياه‌نمايي دوران اصلاحات و سازندگي نيست و هيچ‌کس نمي‌تواند منکر خدمات مثبت اين دو دولت شود منتها سخن ما و نقد ما بر گفتمان و سياست‌هاي کلي سران اصلي اين دولت‌هاست و در مورد خدمات و تلاش‌هاي مجموعه‌ي دولت و وزاتخانه‌ها بايد در فرصت ديگري به بحث و گفتگو نشست.

بالاخره بعد از ? سال دوران خاتمي هم به پايان رسيد و مردم منتظر بودند تا رئيس‌جمهور جديدشان را بشناسند. طبيعتا با آمدن رئيس‌جمهور جديد، گفتمان تازه‌ي ديگري نيز قد علم مي‌کرد، در اين بين اما مردم از ميان تمام گفتمان‌هاي انتخاتي به گفتمان عدالت و خدمت که از سوي احمدي‌نژاد مطرح شده بود اقبال بيشتري نشان دادند و او را بعنوان رئيس‌جمهور منتخب خود برگزيدند. قطعا پاسخ به اين سوال که چرا مردم به اين گفتمان راي دادند در چند سطر نمي‌گنجد و مي‌طلبد که جداگانه به آن پرداخته شود ميتوان ادعا نمود که اصلي‌ترين دليل اعتماد مردم به احمدينژاد همان مطرح کردن شعار عدالت و خدمتگذاري از سوي وي بود.

مردم سال ها شاهد پرداختن دولتمردان به حواشي و دور شدن از وظايف اصلي‌شان بودند که در نتيجه ي آن آرمان مظلوم عدالت به فراموشي سپرده شده و سال ها زير دست و پاي جاه طلبي هاي سياسي لگدمال شد و طبقه ي مستضعف روز به روز ضعيف تر و مرفهين بي درد روز به روز فربه تر شدند.جامعه‌ي آنروز بيش از هميشه عطش عدالت داشت و احمدي‌نژاد هم اين را بخوبي فهميده بود و دقيقا دست روي همين نقطه گذاشت.

اما آيا احمدي‌نژاد پس از گذشت ? سال توانست به وعده هاي آن روزهايش جامه ي عمل بپوشاند؟! اکنون که دوره رياست جمهوري احمدي‌نژاد به پايان رسيده شايد بهتر بتوان به اين پرسش پاسخ داد و ميزان صداقت و پايبندي وي به شعارهاي سال ?? را سنجيد.

هرکس که بخواهد با ديده‌ي انصاف بنگرد و از قضاوت‌هاي سليقه‌اي و شخصي پرهيزد نمايد يقينا به تلاش جهادي و اهتمام جدي احمدي‌نژاد و دولتش براي خدمتگذاري به ملت اذعان خواهد نمود و نخواهد توانست از خدمات کم نظير و بعضا حتي بي نظير دولت‌هاي نهم و دهم چشم‌پوشي کند. دقيق‌ترين، بهترين و منصفانه‌ترين تحليل در مورد عملکرد دولت‌هاي نهم و دهم را بايد در کلام رهبر معظم انقلاب جست:(( همه فهميدند که رئيس‌جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسيار بالا و پرشتاب نسبت به همه‌ى دوره‌هاى ديگر بود و هست. حجم کار بالا و تلاش خستگى‌ناپذير و اعراض از آسايشها و آسودگى‌ها و امتيازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنيا دارند؛ استراحت مي‌کنند، تفريح مي‌روند، امتياز مي‌گيرند؛ اينها را نخواستن، نديدن، طلب نکردن، امتياز بزرگى است که اين دولت بحمدالله از اين امتياز برخوردار بود.اين دولت توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگيرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. اين دولت اين شعارها را مطرح و برجسته کرد و در مجامع جهانى، احساس شرم از انگيزه‌هاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شيوه‌هاى انقلابى نکردکه اين امر در جاي خود خيلى کار بزرگى بود)).

بالاخره اين بيانات واضح و مبرهن امام خامنه‌اي، نشان ميدهد که احمدي‌نژاد به بخش عمده‌اي از شعارهايش در اين ? سال پايبند بوده و توانسته گفتمان خدمت‌گذاري را در کشور نهادينه کند. دولت احمدي‌نژاد تا آن زمان که بدون پرداختن به حواشي و بدور از دعواهاي سياسي با تلاش فراوان به کار جهادي خود ادامه مي‌داد همه شاهد پيشرفت‌هاي خيره‌کننده وچشمگيري در کشور بودند.

دستيابي به چرخه‌ي کامل فناوري هسته‌اي، فضايي شدن کشور و پرتاب ماهواره و ماهواره بر به فضا، رتبه‌ي يازدهم علمي دنيا و سرعت رشد علمي يازده برابري نسبت به متوسط جهاني، هفدهمين قدرت اقتصادي دنيا، اجراي تقريبا موفق هدفمندي يارانه ها(در عين اينکه تجربه اقتصادي کاملا جديد و بزرگي براي کشور محسوب مي‌شد و حتي تحسين نهاد‌هاي بين‌المللي را نيز برانگيخت)،مديريت بهينه‌ي مصرف سوخت، ساخت و توسعه‌ي مسکن مهر، توزيع سهام عدالت، پيشرفت در زمينه دانش ليزر و سلول‌هاي بنيادي و مهم‌تر از همه ارتقا و اعتلاي جايگاه انقلاب اسلامي و افزايش قدرت آن در دنيا و بويژه منطقه، تنها بخشي از توفيقات مشهود دولت‌هاي نهم و دهم بود و بقول امام خامنه‌اي:((اين دولت انقلاب را به ريل خود بازگرداند)).

اما متاسفانه احمدي‌نژاد نيز در دوران پاياني رياست‌جمهوري‌اش با حمايت‌هاي بي‌جا و غير منطقي از جريان انحرافي و سردمدار آن اسفنديار‌رحيم‌مشائي و نيز جدل‌هاي نابجا با مجلس، موجبات رنجش خاطر ملت و سرخوردگي طرفدارنش را فراهم‌آورده و محبوبيت دولت را نيز تا حد زيادي کاهش داد.

تقريبا از همان زمان بود که مشکلات اقتصادي تبديل به يک معضل شده و بقول معروف داد همه را در آورد! قطعا بيش از همه مشغول‌شدن دولت به فرعيات و دور‌شدن از وظايف اصلي‌اش باعث بروز چنين وضعي شد در حاليکه مردم از تورم بالا و گراني(که بخشي از اين امر نيز بخاطر نزديک شدن به سال‌ها و ماه‌هاي انتخابات به نظر طراحي شده مي‌آمد)و قرار گرفتن در تنگناي شديد معيشتي به سطوح آمده و انتظار حل مشکلات و مديريت اوضاع را از سوي دولتمردان خود داشتند، شخص رئيس‌جمهور صحن علني مجلس را به ميدان افشاگري و جنگ و دعوا بدل ساخت و به جاي پذيرش قصورات و تقصيرات به فرافکني روي‌آورده بود. البته مجلس نيز به اندازه‌ي دولت و بلکه بيش از آن مقصر و خطاکار بود.

دوران احمدي‌نژاد با تمام فراز و نشيب‌هايش و با وجود همه‌ي ضعف‌ها و نقايصش، يک امتياز بسيار بزرگ و برجسته داشت که ارزش والاي آن بر هيچ‌کس پوشيده نيست. ? سال رياست جمهوري محمود‌احمدي‌نژاد به همه فهماند که در قاموس ملت بزرگ ايران‌اسلامي رئيس‌جمهور يک سياستمدار خوش‌پوش با لباس‌هاي اتو کشيده و پشت‌ميز‌نشين نيست که دو دستي صندلي رياستش را چسبيده باشد و فارغ از فکر و خيال مردم و درد و رنج ايشان، بزرگترين افتخارش حشر و نشر با سياسيون و قدرتمداران خرد و کلان عالم سياست باشد!

بقول دکتر کامران‌باقري‌لنکراني:((رياست جمهوري شانش رياست نيست، خدمتگذاري است)). مردم در طول اين ? سال اين را از نزديک لمس کردند و به اين باور رسيدند که رئيس‌جمهور خادمي از جنس ملت و برخواسته از ميان خودشان است نه يک موجود فرا‌مردمي!

شايد بيادماندني‌ترين جمله از دکتر محمود‌احمدي‌نژاد همين باشد که گفت:((بنده هر کجا که باشم در خدمت مردم و انقلاب خواهم بود و هر وقت مردم بخواهند و زير پايشان را نگاه کنند، احمدي‌نژاد را خواهند ديد)).در کجاي دنيا چنين رئيس‌جمهوري پيدا مي‌شود؟! اين رفتار و منش متواضعانه‌ي احمدي‌نژاد هرگز از ذهن و دل مردم محو نخواهد شد و در خاطرات به نيکي خواهد ماند.

به هر حال دوره‌ي احمدي‌نژاد هم به پايان رسيد و اکنون حسن روحاني با راي مردم بعنوان هفتمين رئيس‌منتخب‌جمهوري اسلامي ايران مامور تشکيل دولت يازدهم شده است.

بازشناسي گفتمان روحاني و دلايل موفقيت او نيز بحث جداگانه‌اي است که در اين فرصت نمي‌توان به تفصيل بدان پرداخت، اما بطور خلاصه بايد گفت روحاني با مطرح کردن شعار اعتدال و فراجناحي‌بودن در دوراني که مردم از افراطي‌گري‌ها و جناح‌بندي‌ها خسته شده بودند، توانست آراي ملت را در سبد راي خود بريزد.

اکنون انتظار آن مي‌رود که دولت يازدهم و رئيس‌جمهور منتخب، روند نهادينه‌شده‌ي خدمتگذاري را خالصانه ادامه داده و تمام فکر و ذکرشان فقط کار و تلاش بي‌وقفه براي سربلندي کشور و تحقق آرمان والاي عدالت، در دهه‌ي پيشرفت و عدالت باشد.

اميد است که شعار فراجناحي بودن آقاي روحاني به اين معنا نباشد که دولت را محلي براي تاخت و تاز جريان‌هاي مختلف سياسي و ارضاي خواست‌ها و سلايق جناح‌هاي گوناگون سازند و مقتدرانه در مقابل سهم‌خواهي‌هاي زورگويانه‌ي احزاب و گروه ها-مخصوصا فتنه گران- بايستند و هرگز تن به خواسته‌هاي نا مشروع ندهند! مخصوصا که حمايت‌ها و ارشادات ويژه‌ي آقايان هاشمي و خاتمي از جناب‌آقاي‌دکتر روحاني ترس از به انحراف کشيده‌شدن دولت يازدهم را تشديد مي‌کند.

همه‌ صميمانه اميدواريم که جناب آقاي دکتر روحاني و دولت ايشان در راه خدمت‌رساني به ملت و عزت و اعتلاي انقلاب‌اسلامي موفق و پيروز باشند که در آنصورت محبوب قلوب مردم و نيز عزيز و سربلند در پيشگاه خداي‌متعال خواهند بود. ما نيز در اين راه از هيچ تلاش و کوششي دريغ نکرده و آماده‌ايم که خالصانه در کنار ايشان و يار و ياور ايشان باشيم.

در پايان بار ديگر اين نکته را دلسوزانه به ايشان يادآوري مي‌کنيم که:

((رياست جمهوري عرصه ي خدمت است،نه کرسي قدرت))

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html