يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛برخي نکات زير اگرچه قبلا نيز بيان شده اما ميتواند براي شکلگيري ذهنيت درست نسبت به روحيات مديريتي سرپرست اسبق تيم مذاکرهکننده هستهاي کشورمان مفيد باشد.
آقاي روحاني از سياست خارجي بشدت انتقاد ميکند و معتقد است بايد عزت ايراني اعاده شود. سوال از آقاي روحاني اين است: اساسا اين عزت چه رابطهاي با «حقوق ملت» دارد؟ در ادامه تنها چند خاطره به نقل از دوستان آقاي روحاني، يعني آقايان جک استراو و يوشکا فيشر نقل ميشود تا مختصات عزت مطلوب ِ آقاي روحاني مشخص شود. يوشکا فيشر، وزير اسبق خارجه آلمان که در ماجراي توافقنامه سعدآباد حضور داشت؛ چندي پس از اتمام دوره وزارت، کتاب خاطراتش را منتشر کرد. وي در بخشي از اين کتاب به ماجراي «دستپاچگي» تيم مذاکرهکننده ايراني در مذاکرات سعدآباد اشاره کرد. يوشکا فيشر در اينباره مينويسد: «گفتوگوهاي ما به نقطهاي رسيد که ما به ايرانيها گفتيم بدون قبول توقف فعاليتهاي اتمي راهحل مناسبي حاصل نخواهد شد و ما بدون معطلي خواهان رفتن به فرودگاه و بازگشت به کشورهاي خود هستيم. اين گفتههاي ما منجر به قطع جلسه شد. ايرانيها با دستپاچگي شروع به تلفن زدن کردند و بالاخره در اينباره هم به توافق رسيديم». روايت همين موضوع از سوي حسن روحاني هم بسيار قابل تامل است. وي درباره قفل شدن مذاکرات توضيح داده و از تماس تلفنياش به رئيسجمهور وقت ميگويد: «ايشان (محمد خاتمي) گفتند نگذاريد مذاکرات به شکست منجر شود، ايشان اضافه کردند هرچه تصميم شما باشد من قبول دارم و حمايت ميکنم. با دفتر مقام معظم رهبري هم تماس گرفتم تا مباحث به رهبر معظم انقلاب منتقل شود که خبري نشد، بنابراين، شرايط براي نوعي مانور از نظر تنظيم جملات و عبارات آماده شد.» بعدها مشخص شد وزراي خارجه 3 کشور اروپايي تهديد کردند در صورت عدم تعهد ايران به توقف فعاليتهاي هستهاي، با رئيسجمهور ديدار نخواهند کرد و مستقيما عازم مهرآباد ميشوند. اين روايت جالب را از جک استراو، وزير اسبقخارجه انگليس بخوانيد: «اين برنامه (ديدار خاتمي) با خوشبيني در جدول زماني ساعت ??ونيم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ??ونيم آمد و رفت و هنوز توافقي صورت نگرفته بود، بويژه بر سر مورد حساس تعليق غنيسازي اورانيوم. ناگهان دکتر روحاني اعلام کرد وقتش است که همه برويم و رئيسجمهور را ببينيم. ما 3 نفر به يکديگر نگاه کرديم. ديگر همديگر را خوب ميشناختيم. من گفتم اما چيزي وجود ندارد که به خاطرش برويم و ديدار کنيم. دومينيک گفت برنامههاي کاري ما در هواپيما و فرودگاه آماده است و يوشکا گفت ما خيلي خوشحال ميشويم که برويم به کارمان برسيم. توافق را به وقت ديگري موکول کرديم و همه از صندليها بلند شديم. بهت و حيرت بر چهره طرفهاي ايراني نشسته بود. ايرانيها را ديديم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحاني و ديگر مذاکرهکنندگان شروع به تلفن زدن کردند». قرار ملاقات آنها با خاتمي، راس ساعت 11 صبح بود اما آنها 3 ساعت اين ملاقات را به تاخير انداختند تا در نهايت حسن روحاني، تصميم به پذيرش شرط آنان (تعهد به تعليق) گرفت تا ملاقات خاتمي با وزراي اروپايي انجام شود! اما وزراي خارجه انگليس، فرانسه و آلمان در قبال ديدار با خاتمي، از ايران تعهدات بزرگي دريافت کردند. حسن روحاني در سعدآباد تعهد داد ايران همه فعاليتهاي غنيسازي و بازفرآوري را تعليق کند. حسن روحاني در سعدآباد تعهد داد ايران پروتکل الحاقي را امضا و قبل از تصويب در مجلس شوراي اسلامي اجرا کند! شايد به همين خاطر، استراو در خاطراتش از مذاکرات سعدآباد به عنوان «روز استثنايي» ياد کرده است. ايران به تعهداتش عمل کرد اما در مقابل دومين قطعنامه ضدايراني در شوراي حکام به تصويب رسيد! چرا؟ آقاي روحاني ميتوانند بگويند عزت ملي و حقوق ملت در کدام وجوه رفتار تيم ايراني در مذاکرات سعدآباد رعايت شد؟
خاطرات جک استراو از مذاکرات سعدآباد البته محدود به دوران مذاکرات نبوده است.
وي در کتابش، خاطرهاي درباره يکي از وقايع بعد از مذاکرات هم نقل ميکند و مينويسد: «در قطار بودم که کمال خرازي وزير امور خارجه ايران زنگ زد و گفت ميخواهد درباره موضوع هستهاي کشورش صحبت کند. به او گفتم گوشي را نگه دارد. من به توالت رفتم و از آنجا گفتوگو با وي را ادامه دادم. درخواست داشت که اجازه بدهيم حدود 10 سانتريفيوژ براي فعاليتهاي تحقيقاتي در ايران کار کنند که تاکيد کردم اجازه فعال کردن يک دستگاه سانتريفيوژ را هم به ايران نميدهيم». اين رفتارهاي تحقيرآميز در شرايطي صورت گرفته است که طرف مقابل حقوق هستهاي ملت را هم ناديده گرفته است.
اشارهاي به فرآيند عقبنشيني بگذاريد در ادامه به مباحث فني و فرآيند عقبنشيني و سازش تيم آقاي روحاني و نقض تعهدات طرف غربي بپردازيم.
پس از مذاکرات سعدآباد، بهرغم عقبنشيني همهجانبه تيم ايراني، طرف غربي به بهانههايي همچون ادعاي همکاري ايران با عبدالقدير خان، قطعنامه دوم را در شوراي حکام تصويب کرد. طرف ايراني اما به تعهداتش وفادار ماند. 4 ماه پس از سعدآباد، مذاکرات بروکسل برگزار شد. ايران در بروکسل هم تعهد داد درباره همه مختصات فعاليتهاي هستهاي خود اظهارنامههاي فني و کيفي ارائه دهد. ايران در بروکسل تعهد داد مونتاژ و آزمايش سانتريفيوژها را تعليق کند. ايران تعهد داد ساخت قطعات داخلي سانتريفيوژها را تعليق کند. در مقابل، اعضاي تروئيکاي اروپايي تعهد دادند «تلاش کنند» روال رسيدگي به موضوع ايران در شوراي حکام عادي شود! تعهدات طرفين در قالب بيانيه بروکسل اعلان شد اما به رغم تعهد ايران به اين بيانيه، 3 قطعنامه ديگر عليه ايران در شوراي حکام صادر شد. اگرچه ايران نسبت به اين نقض تعهدات اعتراض کرد اما نهايتا غلامرضا آقازاده در 20 فروردين 83 اعلام کرد ايران ساخت سانتريفيوژ را تعليق ميکند. با اين وجود رفتار طرف غربي و تداوم عقبنشيني مقامات ايراني نهايتا موجب دخالت برخي مقامهاي عاليرتبه نظام و توليد سانتريفيوژ در نطنز در مردادماه 1383 شد. رهبر انقلاب بعدها (ديماه 1386) در اينباره با انتقاد از فرآيند عقبنشيني تيم مذاکرهکننده هستهاي، توضيحاتي را ارائه کردند: «بنده همان موقع تاكيد كردم اگر روند مطالبه پيدرپي طرفهاي هستهاي ادامه يابد وارد ميدان ميشوم كه اين كار انجام و روند توقف فعاليتهاي هستهاي به روند پيشرفت هستهاي تبديل شد.» بهرغم فک پلمب نطنز، اما باز هم فرآيند عقبنشيني دنبال شد. اين بار تيم مذاکرهکننده، موضوع ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را بهانهاي براي تداوم فرآيند عقبنشيني قرار دادند. طرف غربي با قرار دادن يک ضربالاجل 3 ماهه (تا 25 نوامبر 2004) تهديد کرد در صورت عدم تعليق فعاليتهاي نطنز، موضوع ايران به شوراي امنيت ارجاع داده خواهد شد. اين تهديد تروئيکاي اروپايي باز هم موجب عقبنشيني شد و آقاي روحاني در پاريس و براساس بيانيه پاريس، تعليق کامل غنيسازي اورانيوم را پذيرفت. البته در بيانيه پاريس، آقاي حسن روحاني در کنار همه تعهدات سعدآباد و بروکسل، متعهد به تعليق فعاليتهاي «غيرمرتبط» با تعليق غنيسازي اورانيوم، از جمله فعاليتهاي تبديل اورانيوم در تاسيسات UCF اصفهان نيز شد. نکته تاسفانگيز تعهد طرف خارجي در بيانيه پاريس بود. اعضاي تروئيکاي اروپايي در قبال همه تعهدات ريز و درشت ايران براي تعليق و تعطيل کردن فعاليتهاي هستهاي خود؛ اعلام کردند حقوق هستهاي ايران، مصرح در انپيتي را به رسميت ميشناسند و اقدامات ايران در عقبنشيني از حقوق خود را «اقدامات اعتماد ساز داوطلبانه» تلقي ميکنند! البته تنها چند روز پس از بيانيه پاريس، شوراي حکام باز هم طي يک قطعنامه شديداللحن، خواستار تصويب پروتکل الحاقي در مجلس ايران شد.
آيا در اين فرآيند که ماحصل 22 ماه مديريت آقاي روحاني بر مذاکرات هستهاي است؛ ميتوان نشانهاي از عزت ملي و حقوق ملت يافت؟
الگوي سازش، کارنامه مشخصي بويژه در حوزه سياست خارجي دارد. بايد مانع تحريف واقعيات درباره هزينههاي اين الگو براي کشور شد. رفتار تيم آقاي روحاني باعث شد الگوي محاسبه طرف غربي نسبت به رفتار ايران در موضوع هستهاي بر اساس فشار چندلايه تنظيم شود. بستههاي فشار متعددي که طي سالهاي اخير عليه ايران به کار بسته شده، تماما ناشي از رسوب تصوري در انديشه طرف مقابل است که رفتار تيم آقاي روحاني مسبب اصلي آن بوده است. طي سالهاي اخير همه تلاش تيم ايراني، اصلاح الگوي محاسبه غرب در موضوع هستهاي ايران بوده است. مقاومت ايران در مقابل زيادهخواهيهاي طرف مقابل، تلاشي براي ممانعت از تضييع حقوق ملت و اصلاح تصورات رسوب شده در طرف غربي بوده است. اگر اکنون انتظاري براي پاسخگويي متقابل - در عرصه انتخابات – نسبت به ادعاهاي آقاي روحاني وجود ندارد؛ اما تحرک منتقدان رفتار نادرست تيم هستهاي گذشته ميتواند منجر به شفاف سازي بيشتر درباره مختصات گفتمان سازش شود. شايد از اين رهگذر بتوان شاهد پاسخگويي عوامل آن هزينههاي بسيار هنگفت در محکمه بود. محاکمه مسؤولان بيتدبير، دقيقا همان حرفي است که آقاي روحاني در برنامه تلويزيونياخير، برآن تاکيد داشته است.
سيدعابدين نورالديني