يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
و پس از ناکامي در انتخابات اسفندماه سال 90 که سناريوي تحريم فعال نيز با حضور حدود64 درصدي ملت ناکام ماند، بار ديگر گروه هاي مخالف دچار افتراق و انشقاق شديد شدند و اکنون شاهد درگيري و تنش شديد ميان گروهي براي چگونگي ورود به صحنه انتخابات آتي هستيم.هم اينک در درون اردوگاه مخالفان انقلاب گروه هايي چون؛ گروهک منافقين، گروهک هاي تجزيه طلب قومي (پژاک، جندالشيطان و...)، گروهک ليبرال و سلطنت طلب، گروهک چپ مارکسيستي، گروهک ملي ـ مذهبي و نهضت آزادي، گروه خارج نشين فتنه سبز، فرقه هاي ضاله مذهبي (بهائيت، وهابيت، دراويش و...) قرار دارند. اختلافات و رقابت ها و خصومت ها آن قدر در درون اين اردوگاه شدت دارد که واقعاً نمي توان روند واحدي را براي آنان ترسيم کرد.با وجود تشتت آرا در اين اردوگاه به نظر مي رسد اهداف مشترکي را براي تأثيرگذاري در انتخابات رياست جمهوري يازدهم دنبال مي کنند:
اهداف راهبردي
با مواضع و اظهارات رسمي و غير رسمي ضدانقلاب مي توان اعلام کرد که آنان اهداف زير را در عرصه انتخابات دنبال مي کنند:
1- تبديل کردن انتخابات به فرصتي براي براندازي نرم نظام اسلامي (حداکثري)
2- نفوذ در بدنه قدرت و پيگيري مطالبات از طريق گروه هاي مستعد همسو (مياني)
3- مشروعيت زدايي از نظام اسلامي (حداقلي)
ضدانقلاب در سال هاي اخير به دنبال آن بوده که از شور و هيجان انتخاباتي به عنوان فرصتي براي ايجاد آشوب و بلوا و منازعه بهره برداري کرده و با حمايت از يک جناح و جريان، آن را نماد ضديت با انقلاب و نظام معرفي کند و در صورت به قدرت رسيدن آن، پيروزي ضدانقلاب را فرياد زند شکست گزينه مورد حمايت ايشان نيز در صورت امکان با دنبال کردن سناريوهاي کودتاي مخملي همراه خواهد بود.اگر اين راهکارها جواب ندهد، ضدانقلاب به دنبال آن است که به نوعي به سياست گذشته خود که کاستن از مشارکت سياسي و به واسطه آن نامشروع خواندن نظام اسلامي است را دنبال نمايد که احتمال اين امر با توجه به عدم حضور گزينه هاي نامزدهاي حداکثري جريان اصلاحات افزايش يافته است.
روش ها
عناصر ضدانقلاب در طول چند ماهه گذشته براي تحقق اهداف خود به روش هاي زير تمسک جسته اند:
1- فشار بر نظام براي پذيرش نظارت هاي بين المللي بر انتخابات. 2- بي اعتبارسازي سازوکارهاي انتخابات. 3- زير سوال بردن سلامت انتخابات. 4- بي ثبات سازي و ناامن جلوه دادن انتخابات. 5- تلاش براي ممانعت از بازگشت بخش معتدل اصلاح طلبان به درون نظام. 6- سياه نمايي و بزرگ نمايي مشکلات براي تأثيرگذاري بر فضاي انتخابات. 7- تخريب جريان ها و نامزدهاي همسو با نظام. 8- تخريب سپاه و بسيج و ديگر نهادهاي انقلابي و متهم کردن آن ها به دخالت در انتخابات. 9- تخريب رهبري
ضعف ها و ناکامي ها
ضدانقلاب هر چند در تلاش است تا اهداف مذکور را با شيوه ها و تاکتيک هاي فوق دنبال کند، اما در اين مسير آن قدر ناتوان است که نبايد آن را به عنوان بازيگر صحنه انتخابات به شمار آورد. بلکه نقش آن نقش تبعي است که تنها در سايه بازي بازيگران داخلي است که ممکن است فرصت تأثيرگذاري و نقش آفريني پيدا نمايد. تشتت و اختلافات گسترده، منفعت طلبي گروه هاي مختلف، پيشينه و کارنامه سياه گروه هاي ضدانقلاب، بي اعتباري نزد افکار عمومي و نداشتن پايگاه اجتماعي در جامعه، هوشياري نظام اسلامي نسبت به ترفندها و سناريوهاي ضدانقلاب، عدم حضور گزينه هاي حاشيه ساز در عرصه انتخابات، دوقطبي نشدن فضاي انتخابات با توجه به حضور متکثر نامزدها با سلايق مختلف، عمده ترين نقاط ضعف اين اردوگاه است که آنان را به شدت در انتخابات آتي منفعل ساخته است.
سناريوهاي سوخته
ضدانقلاب براي تحقق اهداف خود هرچند ناتوان و کم اميد است، اما در مجموع در اين چندماه گذشته برنامه ها و سناريوهايي را براي فعال شدن در عرصه انتخابات طرح ريزي کرده بود:
1- مشارکت به منظور طرح ريزي و عملياتي کردن کودتاي مخملي: ضدانقلاب همچنان به آشوب و تنش در انتخابات دل خوش داشت، از اين رو در تلاش بود تا در صورت امکان فتنه اي ديگر بيافريند و البته در اين ميدان ميان سناريوي آنان و بيگانگان و برخي ايادي داخلي نوعي هم پوشاني و تقسيم کار مشاهده مي شد. با توجه به سير تحولات انتخاباتي و قرار داشتن نظام اسلامي در وضعيت کاملاً باثبات، مي توان گفت که اين سناريو تا ميزان قابل توجهي مهار شده و ناکام مانده است و ضدانقلاب نااميدانه به اين مسئله مي نگرد.
2- مشارکت و حمايت از يک نامزد خاص: بخشي از عناصر مخالف نظام براي دخالت در انتخابات به حضور نامزدي از ميان اصلاح طلبان دل خوش کرده بودند. حمايت از او فرصتي بود تا با حضور در صحنه انتخابات بتوانند در مسير تحولات انتخاباتي تأثيرگذار باشند. عملکرد شوراي نگهبان و تأييد هشت گزينه با گرايش هاي مختلف سياسي و با سوابق مثبت انقلابي و داراي مرزبندي با ضدانقلاب، اين جريان را در اين سناريو نيز مأيوس کرده است. افراد حاضر در صحنه بحمدالله اگر کمي هوشيار بوده و مبتني بر باورهاي خويش و منافع ملي عمل کنند، احتمال بهره برداري از ايشان براي ضدانقلاب به شدت کم بوده و شاهد انتخاباتي پرشور در درون گفتمان فراگير انقلاب اسلامي خواهيم بود.
3- تحريم فعال و بي اعتبارسازي انتخابات: بي شک ضدانقلاب همچنان نيم نگاهي به تحريم انتخابات دارد و بخشي از آنان همچنان گزينه اول را بي اعتبارسازي نظام اسلامي مي دانند که اين موضوع در انتخابات خردادماه 29 نيز از جانب بخشي از گروه هاي ضدانقلاب دنبال مي شود. اين سناريو آنجايي تقويت شده که همان طور که اشاره گرديد، سناريوهاي اول و دوم ايشان رنگ باخته و مجالي براي ظهور و بروز ندارد. با توجه به اين وضعيت بخش عمده اي از ضدانقلاب بر مسير خط تحريم قدم خواهند زد.
4- در حوزه جنگ رواني: ضدانقلاب همسو با بيگانگان به دنبال دوقطبي سازي فضاي انتخابات است و از مدت ها پيش در اين مسير گام برداشته است. اين سناريو در قالب نام گذاري هاي مختلفي دنبال شده است که اولين آن سناريوي تبليغاتي - جنگ رواني «انتخابات آزاد» بود.
به واقع مي توان کليدواژه «انتخابات آزاد» را رمز فتنه اي دانست که مدتي پيش از سوي برخي افراد تکرار شد. هدف از طراحي اين سناريو از يک سو «مشروعيت زدايي از نظام اسلامي و تلاش براي کاهش مشارکت مردمي» از طريق «زير سوال بردن سلامت انتخابات» بود و از سوي ديگر ايجاد فضاي باز براي تأييد صلاحيت افرادي که فاقد صلاحيت لازم بودند. اين سناريو در تلاش بود تا جامعه را به طرفدار و مخالفان «انتخابات آزاد» تقسيم کند تا به اين شکل اصل برگزاري انتخابات را به حاشيه براند. متأسفانه غافلاني از درون گروه هاي سياسي نيز با تکرار اين واژه ها، براي مدتي آتش بيار اين معرکه شدند، اما هشدار صريح رهبر معظم انقلاب کلامي پاياني بر اين سناريو بود.معظم له خطاب به اين مدعيان فرمودند: «آن کساني که راجع به انتخابات توصيه هايي مي کنند، حواس شان باشد به دشمن کمک نکنند، دائماً نگويند انتخابات بايد آزاد باشد، از اول انقلاب 43 انتخابات داشتيم، کدامش آزاد نبوده است؟»
در پس طرح سناريوي «انتخابات آزاد» اهداف زير دنبال مي شد: 1- القاي نبودن آزادي و فضاي رقابت در انتخابات، 2- بي اعتبارسازي سازوکارهاي انتخابات، 3- زير سوال بردن سلامت انتخابات، 4- القاي يأس و نااميدي و ناکارآمدنمايي، 5- بي اعتبارسازي جريان ها و نامزدهاي همسو با نظام، 6- القاي مهندسي شدن انتخابات از سوي نظام، 7- هجمه عليه رهبري و القاي دخالت و جانبداري در انتخابات، 8- سپاه هراسي و القا و متهم کردن سپاه و بسيج به دخالت در انتخابات.
امروز نيز سناريوي ديگري براي قطبي سازي در دستور کار ضدانقلاب و غرب قرار گرفته که بايد نسبت به آن هوشيار بود. در اين الگو تلاش مي شود تا بخشي از نامزدهاي انتخابات را «نماد سازش و مذاکره با آمريکا» و بخشي ديگر را «نماد مقابله و استقامت در برابر غرب و آمريکا» جلوه دهد اين در حالي است که هرچند به طور طبيعي همه نامزدهاي تأييد صلاحيت شده اختلاف نظراتي در سياست خارجه و ديگر مسائل کشور خواهند داشت، اما همگي از نيروهاي معتقد به نظام اسلامي هستند که خط قرمزها و منافع جمهوري اسلامي را شناخته و به آن پايبند مي باشند. لذا «دوقطبي گفتمان سازش - گفتمان مقاومت»، دوقطبي کاذب و جعلي است که نبايد اجازه داد که در انتخابات پيشرو شکل گرفته و مطلوب ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامي حاصل آيد.
منبع: بصيرت