يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
متن:
و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفکران و اشکال تراشان و صاحب عقدگان آن است که به جاي آنکه وقت خود را در خلاف مسير جمهوري اسلامي صرف کنيد و هر چه توان داريد در بدبيني و بدخواهي و بدگويي از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران به کار بريد و با اين عمل کشور خود را به سوي ابرقدرتها سوق دهيد، با خداي خود يک شب خلوت کنيد و اگر به خداوند عقيده نداريد با وجدان خود خلوت کنيد و انگيزه باطني خود را، که بسيار ميشود خود انسانها از آن بيخبرند، بررسي کنيد؛ ببينيد آيا با کدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبههها و در شهرها ناديده ميگيريد و با ملتي که ميخواهد از زير بار ستمگران و غارتگران خارجي و داخلي خارج شود و استقلال و آزادي را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دست آورده و با فداکاري ميخواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاستهايد و به اختلاف انگيزي و توطئههاي خائنانه دامن ميزنيد و راه را براي مستکبران و ستمگران باز ميکنيد؛ آيا بهتر نيست که با فکر و قلم و بيان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمايي، براي حفظ ميهن خود نماييد؟ آيا سزاوار نيست که به اين ملت مظلوم محروم کمک کنيد و با ياري خود حکومت اسلامي را استقرار دهيد؟ آيا اين مجلس و رئيس جمهور و دولت و قوه قضايي را از آنچه در زمان رژيم سابق بود بدتر ميدانيد؟ آيا از ياد بردهايد ستمهايي که آن رژيم لعنتي بر اين ملت مظلوم بيپناه روا ميداشت؟ آيا نميدانيد که کشورهاي اسلامي در آن زمان يک پايگاه نظامي براي آمريکا بود و با آن عمل يک مستعمره ميکردند، و از مجلس تا دولت و قواي نظامي در قبضة آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با اين ملت و ذخائر آن چه ميکردند؟ آيا اشاعة فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد از عشرتکدهها و قمارخانهها و ميخانهها و مغازههاي مشروب فروشي و سينماها و ديگر مراکز، که هر يک براي تباه کردن نسل جوان عاملي بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آيا رسانههاي گروهي و مجلات سراسر فساد انگيز و روزنامههاي آن رژيم را به دست فراموشي سپردهايد؟ و اکنون که از آن بازارهاي فساد اثري نيست، براي آنکه در چند دادگاه يا چند جوان که شايد اکثر از گروههاي منحرف نفوذ کرده و براي بدنام نمودن اسلام و يا جمهوري اسلامي کارهاي انحرافي انجام ميدهند، و کشتن عدهاي که مفسد فيالارض هستند و قيام بر ضد اسلام و جمهوري اسلامي ميکنند، شما را به فرياد درآورده و با کساني که با صراحت اسلام را محکوم ميکنند و بر ضد آن قيام مسلحانه يا قيام با قلم و زبان که اسفناکتر از قيام مسلحانه است، نمودهاند پيوند ميکنيد و دستبرادري ميدهيد و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده، نور چشم ميخوانيد و در کنار بازيگراني که فاجعه 14 اسفند را برپا کردند و جوانان بيگناه را با ضرب و شتم کوبيدند، نشسته و تماشاگر معرکه ميشويد، يک عمل اسلامي و اخلاقي است؟ و عمل دولت و قوه قضائيه که معاندين و منحرفين و ملحدين را به جزاي اعمال خويش ميرسانند، شما را به فرياد درآورده و داد مظلوميت ميزنيد؟>.
شرح:
همرديف شدن عناويني چون: نويسندگان و گويندگان و روشنفکران بدون هيچ قيد و استثنايي با اشکالتراشان و صاحب عقدگان، هشداري عبرتآموز براي اصحاب کتاب و قلم و انديشه است. چرا بايد خردورزان و فرهيختگان يک جامعه در رديف نقزنان و بيماردلان به شمار آيند و به راستي آنان در سالهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي چه کرده بودند که امام حکيم و صبور و دريادل ناچار ميشود اين نامها را در رديف هم قرار دهد؟!
آيا اين نويسندگان و گويندگان و روشنفکران پس از بيست سال که از رحلت امام(قدس ره) و قرائت اين وصيتنامه گذشته است، انديشيدهاند که چرا نامشان در رديف عقدهايها ثبت شده است؟! آيا اين جملههايي که با دست و قلم آن حکيم فرزانه تأييد گرديده است، اين سه گروه را در حد تحليل يک خبرنگار تازهکار در فلان خبرگزاري استکباري به فکر و تأمل واداشته است؟! و اگر چنين بود، قطعاً انقلاب اسلامي ما امروز و با گذشت بيش از سي سال پيروزي، اين همه مظلوم و غريب نبود و دسيسههاي صد نفره و دويست نفرة روشنفکران و نويسندگان و گويندگان در تأييد فتنهگران صادر نميگرديد.
حضرت امام(قدس ره)، نخست به عملکرد اين افراد اشارهاي نموده و آن را در دو محور آوردهاند:
1. صرف وقت در خلاف سير جمهوري اسلامي و تلاش براي اثبات اين توهم که اسلام، کارآيي و دين، نقشي در اداره زندگي ندارد و اينکه مردم در تصميم خود براي تحقق حاکميت دين تابع احساسات شده و بر مبناي نقص و خرد گام برنداشتند.
2. صرف وقت و استعدادها و امکانات در بدگويي و بدبيني و بدخواهي نسبت به نظام و امام(قدس ره)، بنيانگذار اين معجزة بزرگ تاريخ، نسبت به شهدا، روحانيت، حزبالله، نماز جمعه، مردم مسلمان و اهل مسجد و هيئت و حسينيه، حتي نسبت به ائمه معصومين(ع)، قرآن و وحي الهي و... و سست نمودن اعتقاد و علاقة مردم نسبت به اينها و نيز شکستن حريمشان تا جايي که برخي نويسندگان جرأت يافتند و سخن يزيد را تکرار نمودند و نوشتند که حادثه عاشورا در پاسخ به جنگ بدر بود! و اين همه به قصد سوق دادن کشور به سمت ابرقدرتها، تسليم در برابر آنها، امتياز دادن به آنها و حداقل سکوت در برابر سياستهاي استکباري آنان صورت ميگيرد.
پس حضرت امام(قدس ره)، اين بيماردلان را به خلوت با خدا ـ اگر به قول خودشان به آن معتقدند ـ و يا خلوت با وجدان و انسانيت خود ـ اگر به کرامت انساني باور دارند و قضاوت وجدان را ميپذيرند ـ دعوت نموده ميفرمايد: به راستي شما با چه معياري اين همه شبهه، ترديد، توهين، بدبيني و بددلي را نسبت به اسلام و دلبستگان به انقلاب اسلامي روا داشته و ميداريد؟ شما که خود را مؤمن و خداشناس و گاهي جبهه رفته و جانباز و خانوده شهيد نيز قلمداد ميکنيد! آيا شما:
1. فداکاري ملت را براي نجات از جنگ ستمگران و غارتگران نميبينيد؟
2. آيا شهوتراني و چپاول عدهاي وابسته به بيگانه را، بر اين آزادي و عزت که براي ايران و در ايران تصميم گرفته ميشود، نه در واشنگتن و لندن و... ترجيح ميدهيد؟
3. آيا اين مجلس، دولت و قوه قضايي را از زمان شاه بدتر ميدانيد؟
4. آيا سياهچالهاي کميته، شهرباني، اوين و... را فراموش کردهايد؟
5. آيا تحکم، تحقير و توهين گاوچرانهاي آمريکايي را بر فرماندهان ارتش، مهندسان، پزشکان و دانشگاهيان از ياد بردهايد؟
6. آيا عشرتکده و روسپيخانههاي رسمي شهرهاي آبرومند از خاطرتان محو شده؟
7. آيا اين همه تحولات اساسي را ناديده گرفته و تنها چند رفتار انحرافي در فلان دادگاه يا زندان و اداره و...، احساسات شما را چنان بر آشفته که همه حقايق را از دست رفته ميپنداريد؟
8. آيا هنوز باور نکردهايد که آفرينندگان 14 اسفند و 18 تير و عاشوراي 88 در پي براندازي بودند، نه در پي يک اعتراض عادي؟
9. به راستي چرا خون شهداي تکه تکه شده در دفاع از اسلام و انقلاب را ناديده ميگيريد؟
10. چرا با ملتي که ميخواهد از زير يوغ ستمگران و غارتگران خارجي و داخلي خارج شود و استقلالي را که با خون عزيزان خود به دست آورده است، با فداکاري و مشقت و مشکلات نگه دارد؛ به جنگ اعصاب برخاستهايد؟
11. چرا ميخواهيد راه را براي آمريکاي جنايتکار هموار کنيد؟ مگر نميبينيد که در اثر اين اختلافات، چنگ و دندان نشان ميدهد و تهديد ميکند و حکم محور شرارت صادر ميکند؟ او همان بود که در اثر ضربه انقلاب اسلامي گيج شده بود! به راستي آيا راه بهتري براي قدرت و اشتهار و براي معاش و نام و نشان خود نداريد؟
12. چرا اين همه اصرار داريد مردم را دسته دسته نموده، حزب حزب کنيد و چپ و راست بسازيد و خط بازي و جناحبندي شايع کنيد تا مردم را به جان هم انداخته و از آب گلآلود ماهي استکبار بگيريد؟ آيا بهتر نيست با اين همه انديشه و فکر و قلم که داريد:
الف. مسئولان و مجريان امور و اداره کل کشور را در راه اداره بهتر و دادن طرحها و لوايح راهگشاتر ياري کنيد؟
ب. مردم را در دفاع از انقلاب و حفظ آرمانها و ارزشهاي انقلاب راهنمايي و ياري کنيد و دل مسلمانان را خشنود و دل پر کينه دشمنان را از درد و کين از پاي درآوريد؟
ج. به اين ملت مظلوم کمک و حکومت اسلامي را تقويت کنيد؟
در قرآن کريم و نهج البلاغه اميرالمؤمنين(ع)، از اين نمونه گلايهها بسيار به چشم ميخورد و گويا کساني که حضرت امام(قدس ره) از آنها گلايه ميکند، تکرار اين آيه شريفه است که ميفرمايد: )أ لَمْ تَرَ إِلَي الّذينَ أُوتُوا نَصيبًا مِنَ الْکِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلّذينَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أهْدي? مِنَ الّذينَ آمَنُوا سَبيلاً ? أُولئِکَ الّذينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصيرًا(؛ اي پيامبر آيا نميبيني آنان که با اطلاع از کتب آسماني انتظار ظهور انقلاب اسلامي را داشتند، چگونه در مقابل بتهاي جاهلي سر فرود آوردهاند؟
اين انتظار از آنان نبود که ستمگران، کفرکيشان، مستکبران، آدمکشان و جانيان را از بسيجيان، حزبالهيان، شهيدان، شيعيان علي(ع) و دلسوختگان دين و ولايت و خدا، رهيافتهتر و قابل اعتمادتر بدانند. اينان گمان ميکنند با اين رفتار دمکرات مأبانة خود ميتوانند در مسير و روند پيروزي انقلاب اسلامي مانع ايجاد کنند، اما سخت در اشتباهند؛ زيرا نتيجة اين کار جز افتادن از چشم مردم و خداي مردم و گرفتار نفرين آنان شدن، هيچ سودي ندارد و کسي دست آنان را نميگيرد.
متأسفانه در سالهاي گذشته شيوهاي رايج شد و عدهاي با شگردي مرموز به فکر تغيير نگرش مردم برآمده، با تحذير و وسوسهگري به تحريف ارزشها پرداخته، ضد ارزشها را به جاي ارزش نهاده، مليگرايي و تعصبات ملي و قومي و فرقهاي و حزبي و باندي را به جاي خداگرايي و ديندوستي و حقيقتخواهي و تکليفگرايي قالب نمودهاند؛ چونان اعراب جاهلي به شمارش مردههاي گورستان شاهان برخاسته و تکليف مداري مؤمنان و دلسوزان به اسلام، انقلاب، امام(قدس ره) و دين را ويژة روزهاي نخست انقلاب دانسته، شهيدان راه قرآن و اسلام را قربانيان وطن و قهرمانان ملي ناميدند و گروهکها و اشخاص مجرمي را که بدترين حريم شکني را نسبت به انقلاب و قانون و اسلام مرتکب شده بودند، در تعريف و تمجيد مورد حمايت قرار دادند، آنان را نور چشم و دوست و مشاور و کارشناس شمردند و ياران انقلاب را به خشونت متهم نمودند.
فرصت خدمت را از دست ندهيد
متن:
<من براي شما برادران که از سوابقتان تا حدي مطلع و علاقهمند به بعضي از شما هستم، متأسف هستم. نه براي آنان که اشراري بودند در لباس خيرخواهي و گرگهايي در پوشش چوپان و بازيگراني بودند که همه را به باد بازي و مسخره گرفته و درصدد تباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاري به يکي از دو قطب چپاولگر بودند، آنان که با دست پليد خود جوانان و مردان ارزشمند و علماي مربي جامعه را شهيد نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند؛ خود را در جامعه رسوا و در پيشگاه خداوند قهّار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شيطان نفس امّاره بر آنان حکومت ميکند. لکن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومين و مظلومين و برادران سرو پا برهنه و از همه مواهب زندگي محروم، نمايد چرا کمک نميکنيد و شکايت داريد؟ آيا مقدار خدمت و دولت و بنيادهاي جمهوري را به اين گرفتاريها و نابسامانيها، که لازمة هر انقلاب است، و جنگ تحميلي با آن همه خسارت و ميليونها آوارة خارجي و داخلي و کارشکنيهاي بيرون از حد را، در اين مدت کوتاه مقايسه با کارهاي عمراني رژيم سابق نمودهايد؟ آيا نميدانيد که کارهاي عمراني آن زمان اختصاص داشت تقريباً به شهرها، آن هم به محلات مرفه، و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهرة ناچيز داشته يا نداشتند و دولت فعلي و بنيادهاي اسلامي براي اين طايفة محروم با جان و دل خدمت ميکنند؛ شما مؤمنان هم پشتيبان دولت باشيد تا کارها زود انجام گيرد و در محضر پروردگار، که خواه ناخواه خواهيد رفت، با نشان خدمتگزاري به بندگان او برويد>.
شرح:
حضرت امام(قدس ره) در اين فراز که ادامه فراز پيشين است، ضمن ابراز علاقه و عنايت به برخي از روشنفکران، نويسندگان و گويندگان خودي که از روي ناآگاهي و عدم بصيرت در رديف اشکالتراشان و صاحبان عقده قرار گرفتهاند، سرنوشت آنان را از اشرار، منافقان دو چهره، ستمگران و رسوايان نزد خدا و خلق خدا جدا نموده و با گلايه از آنان ميفرمايد: شما که خودي هستيد، اسلام را باور داريد و با دولت و مجلس برادريد، چرا راه بيماردلان را در پيش گرفته و به برادران دولتي و مجلسي خود براي خدمت به محرومان و ستمديدگان نميپيونديد؟
چرا به مقايسه و ارزيابي خدمات دولت اسلامي با آنچه در رژيم طاغوت انجام گرفته است، نميپردازيد و به جهتگيري اين خدمات دقت نميکنيد؟ آيا از ادامة مسير و استقامت در راه خسته شده و تحمل را از دست دادهايد يا توجه نداريد که با کساني هم فکر و هم صدا شدهايد که روزي در برابرشان با تمام قدرت ايستاده بوديد؟! چه اصراري است که ميخواهيد ذهنيت جامعه را نسبت به آدمکشان و جانيان و يا ارباب مستکبر آنها شستشو دهيد و آنان را تبرئه کنيد؟ آيا واقعاً خود شما دشمني را که رو در روي شما ايستاده و از قبول جنايتهايش امتناع دارد، چشم ميپوشيد و او را دوست ميشمريد؟
چرا زحمات چندين سالة خود را اينگونه بر باد ميدهيد؟ شما که سالها رنج کشيديد و از آسايش و رفاه خود گذشتيد و به نام دين، انقلاب کرديد و جانباز شديد و در زندانهاي طاغوت ساليان سال عمر و جواني خود را صرف کرديد و خود و خانواده خود را فداي دين و انقلاب کرديد و...، چرا نميتوانيد تا پايان خط تحمل کنيد و همراه با مردم بر اهريمن هزار چهره هجوم بريد؟!
شايد گمان ميکنيد که اگر با گرگان خونآشام و خود باختگان سنگدل با نرمي سخن بگوييد و دست برسر و موي آنان بکشيد، با شما رام خواهند شد و شايد خداي ناکرده از گذشتة خود پشيمان شده و براي جبران خدمتهايي که به انقلاب و نهضت و کشور و مردم کردهايد، ميخواهيد از پشت خنجر بزنيد و عقدههاي گذشته را خالي کنيد؟!
گلايههاي حضرت امام(قدس ره) در اين فراز يادآور بخشي از خطبه حضرت اميرالمؤمنين(ع) است. آن حضرت ميفرمايد: <ألم أعمَل فيکم بالثَّقَلِ الاکبر و أتْرُکْ فيکم بالثَّقَلِ الأصغَرَ، قد رَکَزْتُ فيکم رايةَ الايمان و وَقَفْتُکُم علي حدود الحلال و الحرام و ألْبَسْتُکم العافيةَ مِن عَدْلِي و فَرَشْتُکم المعروفَ مِن قَولي و فعلي و أرَيْتُکم کَرائِمَ الأخلاقِ مِن نفسي؟>؛ آيا انقلاب اسلامي، قرآن کريم را به صحنه نياورد و آيا فرهنگ اهلبيت (ع) را در جامعه رواج نداد؟ پرچم ايمان را در سرزمين شما برافراشت و بر حدود الهي و حلال و حرام آشنايتان نمود و از چشمهسار عدالتش جامة عافيت و امنيت بر شما پوشاند و با گفتار و رفتار علوي، معروف را در ميان شما گسترش داد و ارزشهاي اخلاقي را به شما آموخت. پس چرا قدر نميدانيد و با صاحبان عقده و مرض، همداستان ميشويد و مردم را دچار نگراني و اضطراب مينماييد؟!
آخرين سخن حضرت امام(قدس ره) به اين اشخاص نيز که به جاي همراهي با نظام و همکاري با مسئولان در خدمت به اين مملکت، با بيگانگان همصدا شده و امکانات اندک کشور و مردم محروم را در راه انتقاد و اعتراض و اشکال بر تصميم و ادارة آنان به مصرف ميرساند و وقت طلايي خود و مردم را بيهوده از دست ميدهند، اين است که مبادا روزي بيدار شويد و ببينيد که توفيق خدمت به مسلمانان و اسلام و انقلاب اسلامي را از دست دادهايد.
محمود لطيفي