يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
اينکه يک کانديدا برنامه و شعار داشته باشد ذاتا چيز بدي نيست اما چنين شعار و چنان سخناني را همه ميتوانند اظهار کنند و حتي مشاهده خواهيم کرد کانديداها در بسياري از شعارها و برنامهها محورهاي مشترک بسياري دارند. قطعا نميتوان صرف ارائه برنامه و شعار کانديداي اصلح را انتخاب کرد اما ميتوان با برنامهها و شعارها کسي که اصلح نيست را شناسايي کرد که در سطور بعدي در اين باره توضيحاتي شرح داده خواهد شد. پس ملاک انتخاب چه ميتواند باشد؟ نسخهاي که قرار است در اين مطلب پيچيده شود يک فرمول پيچيده يا سخن سطحي و بيمايه نيست بلکه ميتوان اين ملاک و ويژگيها را به ديگر انتخابها و انتخابات تعميم داد. قبل از اينکه به ملاکهاي يک انتخاب بپردازيم به ويژگيهاي يک رئيسجمهور از ديدگاه رهبر حكيم انقلاب که در 16 ارديبهشت از سوي معظمله بيان شده، ميپردازيم: «كسانى هم كه ميخواهند صلاحيتها را ملاحظه كنند و بر اساس آن تصميمگيرى كنند، همه چيز را در كنار هم بايد ببينند. رئيسجمهور، هم بايد كارى باشد، هم بايد مردمى باشد، هم بايد مقاوم باشد، هم بايد ارزشى باشد، هم بايد باتدبير باشد، هم بايد پايبند به قوانين و مقررات باشد، هم بايد درد مردم را احساس كند، هم بايد طبقات مختلف مردم را ببيند».
1ـ پر تلاش و کاري بودن يکي از ويژگيهاي مهم کسي است که قصد دارد رئيسجمهور شود. کاري بودن را ميتوان از سابقه کانديداها تشخيص داد. اينکه فلان کانديدا چه سوابق اجرايي داشته و در آن سمت آيا کارهاي بوده يا اينكه فقط مديري بوده و آمده و رفته است؟ آيا عملکرد او موجب شده تغييري در حوزه فعاليت وي رخ دهد يا تحول خاصي با آمدن يا رفتن وي روي نداده است؟ با پاسخ دادن به اين سوالات ميتوان شاخصه پرتلاش و کاري بودن را براي کانديداها ارزيابي کرد.
2ـ مردمي بودن نيز از شاخصههاي مهم انتخاب اصلح است. فردي که توانسته به غير از رابطه رئيس و مرئوسي بين خود و نيروي انساني تحت نظارتش يک رابطه فرامتني با مردم حوزه فعاليتش برقرار کند، توانايي شناسايي مشکلات مردم و چالشهاي پيش رو را داشته و قطعا براي رفع مشکلات و حل چالشها عملکرد قابل قبولي داشته است.
3ـ مقاوم بودن از شاخصههايي است که با آن ميتوان به راحتي کانديداهاي صالحتر را شناخت؛ اينکه فردي در دوران مسؤوليتش با يک اخم بيگانه و تشر فلان همسايه فرمان عقبنشيني صادر کند و عذر بدتر از گناه بياورد که من مملکت را از يک جنگ خونين نجات دادم، قطعا نميتواند قابل اطمينان باشد. کانديدايي که برابر مشکلات سر خم نکرده باشد و با وجود سنگاندازيها و موانع توانسته برنامههاي خود را عملي کند قطعا داراي اين شاخصه مهم خواهد بود.
4ـ کانديداي ارزشي بودن نيز ميتواند ما را به صالحترينها هدايت کند.
5 ـ مدبر بودن نيز در کنار مديريت خوب يکي از مهمترين ويژگيهاي يک کانديداي صالح است. فرض کنيد کسي که مدبر نيست رئيسجمهور مملکت شود؛ آيا ميتواند در زمان به وجود آمدن مشکلات و بحرانهاي سياسي، اقتصادي، بينالمللي و امنيتي، درست تصميم بگيرد؟
6ـ مجري قانون بايد پايبند به قوانين باشد. در حال حاضر بسياري از مشکلاتي که در کشور مشاهده ميکنيم زاييده همين بيقانوني است. بسيار مشاهده شده که در مقاطعي خلاف قانون عمل شده و مجلس به عنوان ناظر اجراي قوانين تذکر داده و تا جلوي اين بيقانوني گرفته شود هزينه و زمان بسياري از دست رفته است. سوابق کانديداها و حتي برنامهها و شعارهاي آنها ميتواند در اينجا به انتخاب اصلح کمک فراواني کند. برخي اظهارات و برنامهها و شعارهاي کانديداها اصلا از حوزه اختيارات رئيسجمهور خارج است و گويا کانديدا يا برخي کانديداهاي محترم حتي از اختيارات قانوني رئيسجمهور بيخبرند و همين زمينه بيقانوني را فراهم ميآورد. وظايف و اختيارات رئيسجمهور در قانون اساسي به 9 قسمت تقسيم شده که عبارت است از: الف) مسؤوليت اجراي قانون اساسي ب) انتخاب و عزل وزيران ج) رياست هيأت وزيران د) مسؤوليت اقدامات وزيران هـ) توشيح قوانين و عهدنامهها و) اختيار وضع آييننامههاي اداري ز) اعزام سفيران به خارج و پذيرش سفراي خارجي ح) اعطاي نشانهاي دولتي ط) رياست شورايعالي امنيت ملي.
قطعا کانديدايي که خارج از دايره اختيارات رئيسجمهور، وعده و شعار رنگارنگ ميدهد فقط وعده سر خرمن ميدهد و نميتوان به اين وعدهها و وعدهدهندهها اطمينان کرد.
7ـ جميع شاخصهها؛ کسي که قصد دارد اصلح را انتخاب کند بايد جميع شاخصههاي فوق را در نظر بگيرد و به يک يا چند ويژگي محدود نبايد بسنده کرد. يعني اگر کانديدايي کاري و پرتلاش است اما ارزشي نيست، يا کانديدايي تدبير دارد اما با درد مردم آَشنا نيست، نميتواند انتخاب شايستهاي باشد. ديگر دوران حرف و حرافي و ايدئولوگ بودن گذشته است و بايد به کسي راي داد که غير از حرف، عمل کرده باشد. مگر ميشود هندوانهاي در بسته را انتخاب کرد و منتظر سرخي آن شد؟ جايگاه رياستجمهوري عرصه کسي است که «امتحانپس داده» باشد و به درد مردم بخورد نه اينکه تازه منتظر آزمون و خطاها و مديريتهاي سطحي برابر مشکلات و بحرانهاي عميق باشيم.
ديگر دوران هيجانهاي کاذب و تحتتاثير قرار گرفتن مردم با يک جمله و شعار طلايي که هيچ ضمانتي براي اجراي آن وجود ندارد گذشته است و ملت از کانديداها، برنامه پخته و جامع و سابقه و عملکرد ميخواهند و حتما در 25 خرداد و در زمان اعلام نتايج انتخابات رياستجمهوري اين پختگي را حس خواهيم کرد؛ انشاءالله.
محسن جندقي