يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
بايد به اين نکته توجه شود که تلاش براي شناخت اصلح امر واجبي است که بايد بدان اهميت داد. در نگاه حکيم انقلاب اسلامي، «افرادي که از تأييد شوراي نگهبان عبور کردهاند، قانوناً صالحاند.» (28 ارديبهشت 80) اما اين بدان معنا نيست که ما بايد به صرف رأي دادن قناعت کنيم و به هر که شد رأي دهيم؛ بلکه مبتني بر نظر ايشان بايد گشت و اصلح را برگزيد. لذا معظمله تأکيد دارند که «هر کس صلاحيتش در مراکز قانوني تأييد شود، صالح است؛ اما بايد در بين صالحها گشت و صالحتر را پيدا و او را انتخاب کرد. اين، هنر شما مردم است.» (17 ارديبهشت 84)
معظمله در آستانهي انتخابات رياستجمهوري هفتم، خطاب به ملت فرمودند: «ملت بايد تلاش خود را بکند، بايد زحمت بکشد و دنبال اصلح بگردد... همچنان که شرکتِ در انتخابات يک وظيفه است، گزينش خوب و آگاهانه هم يک وظيفه است. البته ممکن است همهي تلاشها به نتيجه نرسد؛ اما انتخابکنندگان تلاش کنند، براي اينکه گزينش درستي داشته باشند. اين، خيلي مهم است.» (13 ارديبهشت 76)
داشتن حجت شرعي براي رأي به گزينهي اصلح
نکتهي قابل توجه ديگر آنکه براي شناخت و تشخيص گزينهي اصلح و رأي دادن به وي، بايد حجت شرعي داشت و مبتني بر معيارهاي ناصواب يا عدم شناخت و تحقيق و تنها مبتني بر ظواهر و احساسات تصميم نگرفت و فارغ از معيارهاي غيرعقلي استنتاج کرد. لذا رهبر معظم انقلاب اسلامي با صراحت ميفرمايند: «بايد بگرديد، بين خودتان و خدا حجت پيدا کنيد؛ يعني بتوانيد از راهي برويد که اگر خداي متعال پرسيد شما به چه دليل به اين فرد رأي داديد، بتوانيد بگوييد به اين دليل. بين خودتان و خدا، دليل و حجتي فراهم کنيد و بعد با خيال راحت برويد رأي بدهيد.» (31 ارديبهشت 76)
طبيعي است که حجت در شرع در اين زمينه يا از طريق يقين فردي حاصل ميشود يا آنکه افراد امين و صاحب صلاحيت فردي را معرفي نمايند. رهبري تأکيد دارند که «اگر ميتوانيد، تشخيص بدهيد؛ اگر نميشناسيد، از ديگري که ميتواند امين باشد، سؤال کنيد.» (28 ارديبهشت 80)
پرهيز از وسواس در انتخاب اصلح
از سوي ديگر، تلاش براي انتخاب اصلح نبايد به وسواس در گزينش بينجامد. لذا رهبر معظم انقلاب انذار ميدهد که «بعضيها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغهي زياد ميشوند. شما تلاش خود را بکنيد؛ مشورت خود را بکنيد؛ از کساني که فکر ميکنيد ميتوانند شما را راهنمايي کنند، راهنمايي بخواهيد؛ به هر نتيجهاي که رسيديد، عمل کنيد و رأي بدهيد؛ اجر شما را خداي متعال خواهد داد.» (3 خرداد 84)
به واقع وسواس در انتخاب اصلح نبايد به عدم شرکت در انتخابات به بهانهي «ناتواني در تشخيص اصلح» بينجامد! لذا مرجع عاليقدر شيعه در اين زمينه چنين حکم ميدهند: «هر کس که برود رأي بدهد، چه رأي او صائب باشد و به اصلح رأي داده باشد و چه اشتباه کرده باشد و به غيراصلح رأي بدهد، همين اندازه که از روي احساس تکليف نسبت به آينده، پاي صندوق برود و رأي بدهد، اين رأي پيش خداي متعال مأجور و موجب ثواب است و اين شخص، علاقهمند به نظام و رهبري است. آنچه که مهم است، اين احساس تکليف است. همهي آحاد ملت، اين احساس تکليف را بايد بکنند.» (13 ارديبهشت 76)
انتخاب اصلح وظيفهي مردم، نه خواص و نخبگان!
يکي از مسائل قابل توجه در نظام مردمسالاري ديني آن است که تشخيص و انتخاب اصلح به مردم واگذار شده است، نه به مسئولين و نخبگان! معظمله به اين وظيفهي خطير مردم در نظام مردمسالار ديني چنين اشاره دارند: «بايد در بين صالحها گشت و صالحتر را پيدا و او را انتخاب کرد. اين، هنر شما مردم است.» (17 ارديبهشت 84)
ايشان همچنين انتخاب اصلح را بر عهده مردم ميدانند و با صراحت اعلام ميدارند: «در نهايت، رأي مردم تعيينکننده است. آنچه که اهميت دارد، تشخيص شما و رأي شما است. بايد خودتان تحقيق کنيد، ملاحظه کنيد، دقت کنيد، از انسانهاي مورد اعتمادتان بپرسيد، تا به اصلح برسيد و اصلح را انتخاب کنيد.» (1 ارديبهشت 92)
اين تعبير البته بدان معنا نيست که تودههاي ملت نيازمند راهنمايي و مشورت با نخبگان و آگاهان نيستند؛ بلکه بدان معناست که قرار نيست نخبگان به جاي تودهها تصميم بگيرند و ملت در امر انتخابات مقلد نخبگان گردند!
به واقع رهنمود و توصيهي نخبگان و آگاهان ملت تنها در سطح ارشاد و راهنمايي باقي ميماند و تصميم نهايي به ملت واگذار ميشود که آزادانه و البته آگاهانه به پاي صندوقهاي رأي بروند و نامزدهاي مورد علاقهي خود را تعيين کنند و هر چه حاصل خروجي اين فرآيند باشد قطعاً مورد تأييد رهبري معظم انقلاب اسلامي نيز خواهد بود. به واقع «مردم اگر خودشان نامزدهاي انتخاباتي را ميشناسند، طبق تشخيص خودشان حتماً عمل کنند؛ اگر نميشناسند، از افراد بصير و متدين در گزينشهاي انتخاباتي استفاده کنند.» (14 بهمن 90)
همچنين «در عين حال مردم ميتوانند به همديگر بگويند، سفارش کنند، تأکيد کنند، توصيه کنند، يکديگر را توجيه کنند و به هم کمک کنند براي شناخت اصلح.» (1 فروردين 92)
در همين مسير است که رهبري معظمله، خود به عنوان مؤثرترين مرجع تأثيرگذار بر جامعه تلاش دارد تا با برشمردن وضعيت کشور و نيازهاي انقلاب اسلامي، معيارها و شاخصههاي گزينش نامزد اصلح را در هر مقطع از انتخابات معرفي نمايد.
طبيعي بودن اختلاف نظر در مورد مصداق اصلح
تلاش براي يافتن اصلح البته در ميان ملت نيز از يک فرآيند واحد تبعيت نميکند. بالاخره تفاوت معيارها، تنوع سليقهها و اختلاف تشخيصها منجر به آن ميشود که نوع تکثر و تعدد در همان گزينهي اصلح نيز حاصل شود که اين البته طبيعي است و نبايد نگران آن بود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين باره با صراحت ميفرمايند: «البته صلاحيتها يک اندازه نيست؛ صالح داريم، اصلح داريم؛ تشخيصها مختلف است؛ يکي چيزي را ملاک قرار ميدهد و کسي را اصلح ميداند و کسي چيز ديگر را ملاک قرار ميدهد. اشکالي ندارد.» (28 ارديبهشت 80)
اصلحگزيني به مناقشه و اختلافات در جامعه دامن نزند
در عين حال که بر اهميت اصلحگزيني و ضرورت تلاش براي داشتن حجت شرعي در انتخاب اصلح تأکيد گرديد، اين مسئله نبايد با افراطيگريها و انحرافاتي همراه باشد. از جمله آنکه اصلحگزيني نبايد موجب اختلافات و درگيري در ميان اقشار جامعه گردد و هدف بالاتر انتخابات را که «افزايش همبستگي ملي» است خدشهدار کند. لذا معظمله با صراحت اعلام ميدارند: «افرادي که از تأييد شوراي نگهبان عبور کردهاند، قانوناً صالحاند. البته صلاحيتها يک اندازه نيست؛ صالح داريم، اصلح داريم؛ تشخيصها مختلف است؛ يکي چيزي را ملاک قرار ميدهد و کسي را اصلح ميداند و کسي چيز ديگر را ملاک قرار ميدهد. اشکالي ندارد؛ اينها نبايد موجب اختلاف شود. مبادا به خاطر علاقهمندي يک دسته به يک نامزدِ رياستجمهوري و دستهي ديگر به يک نامزد ديگر، بين آحاد مردم شقاق و اختلافي پيدا شود. چه مانعي دارد؟ قانون همين را خواسته است که مردم طبق سلايقِ خودشان بگردند و انتخاب کنند.» (28 ارديبهشت 80)
اهميت حفظ وحدت و پرهيز از مناقشات و دامن زدن به اختلافات در جامعه تا بدان جاست که معظمله پيش از اين با صراحت فرموده بودند: «حفظ وحدت را اصل قرار بدهيم و اگر تکليف شرعياي هم احساس کرديم، ولي ديديم عمل به اين تکليف ممکن است مقداري تشنج به وجود آورد و وحدت را از بين ببرد، قطعاً انجام آنچه که تصور ميکرديم تکليف شرعي است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود.» (12 تير 68)
يکي از سؤالات اساسي در انتخابات که در سالهاي اخير اذهان بخشي از تودههاي دلسوز جامعه را مشغول به خود کرده اين است که در فضاي رقابتهاي انتخاباتي، در صورتي که تکثر کانديداهاي صالح موجب نوعي رقابت درونگروهي و زمينهسازي براي به قدرت رسيدن گزينهاي باشد که از نگاه ما از صلاحيت لازم براي تصدي آن سمت برخوردار نيست، چه بايد کرد؛ در حالي که هيچ يک از داوطلبان صالح نيز حاضر به کنارهگيري از صحنهي رقابت نباشند؟!
در پاسخ به اين سؤال بود که راهکار «رأي به صالح مقبول» توسط جمعي از نخبگان اصولگرا پيشنهاد گرديد. مبتني بر اين نظر، از آنجا که تفرق آرا در انتخاب گزينهي اصلح موجب خواهد شد تا آرا تقسيم شود و از سطح آراي جريان اصولگرا کاسته شود و اين در حالي است که جريان رقيب با وحدت آرا بر حول گزينهاي که از نگاه اصولگرايان غيرصالح است وارد ميدان شده است و ميتواند رأي بيشتري را کسب نمايد، در اين صورت است که اصولگرايان بايد از گزينهي اصلحي که از بيشترين مقبوليت برخوردار نيست صرف نظر کنند و به گزينهي صالحي رضايت دهند که خواهد توانست بيشترين آرا را به خود اختصاص دهد.
در اين صورت، صالح مقبولي برگزيده خواهد شد که هرچند از نگاه همهي اصولگرايان اصلح نيست، ولي مانع پيروزي غيرصالحي شده است که در صورت به قدرت رسيدن به نفع نظام اسلامي نخواهد بود. مکانيسم رسيدن به مقبوليت نيز مشخص است؛ يا از طريق نظرسنجي ميتوان مقبوليت افراد را بررسي نمود يا از طريق اجماع گروههاي سياسي بر فرد و ليستي واحد و پايبندي همهي هواداران جريان اصولگرا به آن ليست، صالح يا صالحين مقبول مشخص خواهند شد.
اين نظر البته منتقديني نيز دارد که اشکالات زير را بر آن وارد ميدانند:
1. در متون ديني حجت شرعي قابل قبولي براي اين ديدگاه نميتوان يافت.
2. در کلام و بيانات حضرت امام خميني (رحمت الله عليه) و رهبر معظم انقلاب اسلامي، همواره بر انتخاب اصلح تأکيد مستمر شده و هيچ جا سخن از صالح مقبول به ميان نيامده است.
3. نگاه اينچنيني به مکانيسم گزينش نماينده، موجب شکلگيري مجلسي ضعيف و ناکارآمد خواهد شد.
4. اين راهکار ميتواند مورد سوءاستفادهي فرصتطلبانهي گروههاي سياسي قرار گيرد و مانع شايستهسالاري و چرخش نخبگان گردد.
در مقابل، مدافعين اين نظر تأکيد دارند که ميپذيرند مکانيسم اصلي انتخابات در نظام اسلامي، رأي به گزينهي اصلح است و اين راهکار اعتبار ثانوي دارد و تنها در شرايط اضطرار و امکان رأي آوردن گزينهاي ناصالح، ارجحيت مييابد؛ اما اين بدان معنا نيست که با سادهانگاري و به ظاهر آرمانگرايي و بدون درک شرايط سياسي موجود و تجربيات گذشتهي انتخابات، دست به انتخابي بزنيم که نتيجهي آن سپردن امور به گزينهاي باشد که با گزينهي اصلح فاصلهي بسيار دارد.
به هر حال، دقت در استدلال هر دو نظر ميتواند راهنماي ما در مواجهه با انتخابات پيش رو باشد. ضمن آنکه نظرات مراجع عظام تقليد، از جمله نظر حضرت آيتالله العظمي مکارم شيرازي، در پاسخ به سؤال زير ميتواند راهنماي ما در اين مسئله باشد. از ايشان سؤال شده است:
«اگر فرد اصلح در انتخابات احتمال رأي آوردنش کم باشد، آيا ميتوان براي دفع فرد بدتر، به فرد بد رأي داد؟ آيا حجت شرعي خواهيم داشت در نزد خدا؟ (البته منظور از فرد بد، فردي است که اصلح نيست و شانس رقابت با فرد بدتر را دارد.)» که معظمله ميفرمايند: «در صورتي که بدتر بسيار خطرناک باشد و بد اين خطرات را ندارد و رأي نياوردن اصلح تقريباً مورد اطمينان باشد، آنچه نوشتهايد مانعي ندارد.»(*)
*مهدي سعيدي؛