به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، شرافت و مرتبت معلم، زماني اهميت دارد که بتواند شأن خداوند و پيامبران را در وجود خود محقق سازد و پيوند انسان را با هدف متعالي خلقت يعني عبادت، برقرار کند؛ لذا به حق ميتوان گفت استاد علامه شهيد مرتضي مطهري يکي از عالمان رباني و معلمان راستي در عرصه علم، دانش و تربيت بود.
حجتالاسلام محسن قرائتي از سالها قبل از انقلاب در قم و بعضي از سفرها همراه شهيد مطهري بود و خاطراتي از اين شهيد دارد؛ روايت اين استاد و مفسر قرآن کريم را در ادامه ميخوانيم:
* شهيد مطهري(ره) آن قدر خنديد که نزديک بود صندلياش بيافتد
سالها قبل از انقلاب که تازه براي جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم، به قصد زيارت امام رضا (عليهالسلام) به مشهد رفتم؛ در حرم به حضرت (عليهالسلام) عرض کردم: «چه خوب است چند روزي که در خدمت شما براي زيارت هستم، کلاسي هم در مشهد براي جوانان داشته باشم».
در همين حال يکي از روحانيون آشنا را ديدم، گفت: «دبيران تعليمات ديني، جلسهاي دارند، شما هم ميخواهيد شرکت کنيد؟» باهم رفتيم، جلسهاي با حضور آيتالله خامنهاي، شهيدان مطهري، بهشتي و باهنر. اجازه دادند، من هم صحبت کردم، خيلي پسنديدند، حتي آن قدر شهيد مطهري خنديد که نزديک بود صندلياش بيافتد! و مرحوم شهيد بهشتي فرمود: «من فکر ميکردم که آيا ميشود دين را همراه به مَثل و خنده به مردم منتقل کرد که امروز به آرزوي خود رسيدم».
در پايان جلسه، حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) که در آن زمان امامت يکي از مساجد مهم مشهد (مسجد کرامت) را به عهده داشتند، مرا به منزل دعوت کرده و پس از پذيرايي، مرا به آن مسجد بردند که جوانهاي زيادي حضور داشتند، به من فرمودند: «تا در مشهد حضور داريد، براي مردم و جوانان، در اين مسجد کلاس داشته باشيد». لذا به اين شکل، دعاي من مستجاب و به آرزوي خود رسيدم.
* من مديون شهيد مطهري هستم
اگر کار خوب و خيري را به کسي ياد بدهيم، تا مادامي که او انجام ميدهد اجرش براي ما هم هست. حديث داريم: «الدال علي الخير کفاعله»(کافي، ج 4، ص 27) معلمي که علم و دانش و تربيت را به افراد منتقل ميکند تا زماني که آن را عمل ميکند، در ثوابش شريک است. پس معلم، کار خير کليدي ميکند.
لذا من مديون شهيد مطهري هستم. همه افرادي که از طريق تلويزيون از من حديث شنيدهاند، ايشان در ثواب همه آنها شرکت است، چون ايشان خدمت امام خميني(ره) واسطه شد تا من به اين برنامه تلويزيوني درسهايي از قرآن، راه پيدا کردم. البته مقامات اين عزيز، زياد است، مثل مقام شهيد، مقام معلم، مقام عالم، مقام عارف، مقام مفسر، مقام فيلسوف، مقام روضه خواني و در مجموع انساني جامع بود.
* حضورم در تلويزيون
در سال 1358، روزي که با پيشنهاد علامه شهيد مطهري و موافقت امام خميني (ره) براي اجراي برنامه، به سازمان صدا و سيما وارد شدم، بيشتر کارکنان نميدانستند قبله کدام طرف است. با بهانهگيري و وسواس زياد مرا آزمايش کردند و زماني که در اين جهت مرا موفق يافتند، پيشنهاد کردند که بدون لباس روحانيت برنامه اجرا کنم و علني گفتند: «ما به جز دو روحاني (حضرت امام و آيتالله طالقاني) به ديگران اجازه حضور در اين تشکيلات را نميدهيم».
من هم با اين پيشنهاد موافقت نکرده و اعلام داشتم: «اين برخورد شما را به اطلاع حضرت امام خواهم رساند». بعد از اين اخطار، آنان قبول کردند که با لباس روحاني اجراي برنامه کنم.
به هر حال سالهاست که اين برنامه از تلويزيوني پخش ميشود و براساس نظرسنجيهاي صدا و سيما از برنامههاي موفق بوده است، و اين از باقيات الصالحات آن دو عزيز است.
حضرت امام خميني(ره) به واسطه اجراي اين برنامه، به اينجانب لطف و عنايت خاصي داشت؛ البته توفيقاتم را از خداوند و در سايه اشک پدرم در کنار کعبه و دعاي مردم ميدانم.
* تشکر ويژه شهيد مطهري از خانوادهام
با اينکه رفت و آمد مهمان به منزل ما در قم زياد بود، ولي خانواده حساسيت ويژهاي به حضور شهيد مطهري(ره) داشت، علت را پرسيدم؟ گفت: «چون تنها مهماني است که موقع رفتن، نزديک آشپزخانه آمده و از من تشکر ميکند».
* ارزش معلمي از نگاه شهيد مطهري
مرحوم شهيد مطهري(ره) به من فرمود: «من خيلي خوشحالم که تو در تدريس و معلمي فردي موفق هستي، مبادا مسئوليت ديگري را قبول کرده و از فيض معلمي محروم بشوي».
علامه شهيد مطهري(ره) ضمن اينکه مريد داشت، مخالف هم داشت. ميگفتند: «چرا براي نوشتن کتاب پول ميگيرد؟» من از ايشان پرسيدم، فرمود: «حلالترين پول براي طلبه حقالتأليف است. چون نه از دولت است، نه خمس، و سهم امام است». از مخالفان اين عزيز، فرد فاسدي بود که اعدام شد و ديگري هم جوان مرگ شد.
علامه شهيد مطهري(ره) سوز داشت. معلم بايد سوز داشته باشد. خداوند در تعريف پيامبر صليالله عليه وآله ميفرمايد: «حريص عليکم» (توبه، 128) براي هدايت شما حرص ميزد. سوز و شور داشت. ميسوخت و صحبت ميکرد. نگاه باز و وسيعي داشت.